پیامهای سلامتی برای هم نوعان در سراسر دنیا
سایت تخصصی سلامت-چنانجه مایل به ازدواج دایم یاموقت هستید به وبسایتsegheh110.blogfa.comمراجعه نمایید
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 1:8 ::  نويسنده : عبدولله



امتیاز کاربر: / 7
بدخوب 

سلامت: آيا آنقدر خسته هستيد که حال و حوصله انجام دادن هيچ کاري، حتي رابطه زناشويي را هم نداشته باشيد؟ نگران نباشيد...

 

 

 

 

حتما پاي يک مساله تغذيه‌اي در ميان است. تعجب نکنيد چون دکتر مارتا موريس، پژوهشگر دانشگاه تافت مي‌گويد که غذاهاي مختلف هم مي‌توانند روي احساسات جنسي ما تاثير بگذارند.

 

 

 

1.تغذيه

 

اگر سطح فولات خون شما پايين باشد به طور حتم انرژي و تمايل شما هم به برقراري رابطه زناشويي کمتر خواهد بود. تحقيقات جهاني نشان مي‌دهند که خانم‌ها به طور معمول به اندازه کافي ويتامين‌هاي گروه B را دريافت نمي‌کنند و اين مساله مي‌تواند در کاهش ميل جنسي آنها موثر باشد. به علاوه، کمبود آهن هم مي‌تواند باعث بدخلق شدن خانم‌ها و پايين آمدن ميل جنسي‌شان بشود. بنابراين شما مي‌توانيد با مصرف به اندازه غذاهاي حاوي آهن و فولات مانند اسفناج، عدس، انواع گوشت‌ها و حبوبات، هميشه ميل جنسي خود را زنده نگه داريد. با اين حساب، مي‌بينيد که گاهي اوقات يک مساله ساده و پيش پا افتاده مي‌تواند در کاهش يا افزايش ميل جنسي شما بسيار موثر باشد و زندگي زناشويي‌تان را به شدت تحت تاثير خود قرار بدهد. اگر مي‌خواهيد عوامل تاثيرگذار ديگر در رابطه با زندگي زناشويي‌تان را هم بشناسيد. به شما پيشنهاد مي‌کنيم که نگاهي به اين مقاله و 7 توصيه‌اش بيندازيد.

 

 

2.ماساژ

 

بيشتر افراد شاغل پس از برگشتن از محل کار خود، آن قدر از کار و ترافيک راه و استرس ناشي از آنها خسته هستند که ترجيح مي‌دهند به جاي داشتن يک رابطه زناشويي لذت‌بخش، بدون خوردن شام بخوابند تا اين‌طوري از دست خستگي روزانه‌شان خلاص شوند. اما نظر روان‌شناسان و متخصصان سلامت جنسي چيز ديگري است. آنها معتقدند که خانم يا آقا مي‌توانند با ماساژ دادن شانه و گردن همسر خود، هم خستگي کار و استرس روزانه را از او دور کنند و هم با تماس پوستي که از اين طريق ايجاد مي‌کنند، او را براي برقراري يک رابطه زناشويي خوب، آماده سازند. راستي! يادتان باشد که تنها 10 دقيقه ماساژ دادن براي آمادگي پيش از رابطه زناشويي، کافي است.

 

 

3.ورزش

 

تحقيقات نشان داده‌اند که هرچقدر خانم‌ها اندام متناسب‌تري داشته باشند، تمايلشان به داشتن رابطه زناشويي و رضايت پس از برقراري رابطه‌شان هم بيشتر مي‌شود. دکتر جوديس گربر، استاد روانشناسي دانشکده پزشکي ورمونت تحقيقي را در اين زمينه انجام داده و مي‌گويد: «بيشتر خانم‌هاي 45 تا 55 ساله‌اي که از رابطه زناشويي خود رضايت دارند، اندامشان متناسب است و از چاقي يا لاغري مفرط رنج نمي‌برند». شايد بعضي‌ها فکر کنند که ورزش کردن قبل از ساعت خواب مي‌تواند باعث به هم خوردن نظم و زمان خواب آنها شود. در صورتي‌که نظر دکتر ژانت هايد، روان‌شناس چيز ديگري است. او مي‌گويد: «35 تا 40 دقيقه ورزش کردن با شدت متوسط، درست قبل از خوابيدن، جريان خون را در بدن شما منظم‌تر و کارکرد سيستم عصبي‌تان را هم بهتر مي‌کند. با منظم شدن جريان خون و بهتر شدن کارکرد سيستم عصبي هم،‌ تمايل شما به داشتن يک رابطه زناشويي لذت‌بخش پيش از خوابيدن دوچندان مي‌شود».

 

 

4.برانگيختگي

 

خيلي‌ها فکر مي‌کنند که بايد براي شروع رابطه زناشويي و رسيدن به اوج لذت، حتما 2 تا 3 ساعت معاشقه پيش از رابطه داشته باشند و به همين خاطر هر وقت که زمان زيادي ندارند، به‌‌رغم تمايل‌شان از خير برقراري رابطه با همسر خود مي‌گذرند. اما پژوهشگران دانشگاه پنسيلوانيا مي‌گويند که تنها 7 تا 13 دقيقه معاشقه پيش از رابطه زناشويي براي برانگيختن تمايل جنسي خود فرد و همسرش کافي است و شما نبايد با فکر طولاني و خسته‌کننده بودن رابطه، به طور کلي آن را کنار بگذاريد!

 

 

5.عصبانيت

 

هرگز با عصبانيت يا ناراحتي به رختخواب نرويد! عصبانيت يا ناراحتي مي‌تواند باعث به هم خوردن خلق‌وخوي همسر شما هم بشود و به اين ترتيب ممکن است شما نتوانيد رابطه زناشويي خوبي را برقرار کنيد يا حداقل اينکه هيچ‌ کدامتان از رابطه‌اي که داريد، لذت نبريد. بنابراين بهتر است که قبل از خوابيدن در مورد موضوعي که باعث عصبانيت يا ناراحتي شما شده با همسرتان صحبت کنيد تا زندگي زناشويي‌تان تحت تاثير آن قرار نگيرد.

 

 

6.شناخت

 

يکي از مهم‌ترين مسائلي که ممکن است باعث کاهش تمايل جنسي شما يا همسرتان بشود،‌ نداشتن شناخت کافي در مورد تمايلات جنسي طرف مقابل است. بنابراين بد نيست که شما هر چند وقت يک‌بار در مورد تمايلات جنسي خود با همسرتان صحبت کنيد و اگر مشکلي در رابطه زناشويي‌تان وجود دارد، حتما همسرتان را از آن مطلع کنيد تا اين مشکلات کوچک، روز به روز بزرگ‌تر نشوند و شما را نسبت به هم سرد و دلزده نکنند.

 

 

7.بوهاي مختلف

 

شايد برايتان جالب باشد اگر بشنويد که رايحه‌هاي مختلف هم مي‌توانند در کاهش يا افزايش ميل جنسي شما يا همسرتان تاثيرگذار باشند! مثلا تحقيقات جديد نشان داده‌اند که بوي خيار، شيرين‌بيان و پودر بچه مي‌تواند تا 13 درصد و بوي اسطوخدوس و پاي کدو حلوايي تا 11 درصد سطح خون واژينال را در خانم‌ها بالا ببرد و باعث افزايش تمايل جنسي آنها بشود. بنابراين شما مي‌توانيد مقداري پاي کدو حلوايي را به‌عنوان دسر بعد از شام ميل کنيد يا مقداري خيار حلقه‌‌شده را کنار تخت‌تان قرار بدهيد.

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 1:7 ::  نويسنده : عبدولله



امتیاز کاربر: / 1
بدخوب 

خبرآنلاین: هر چه قدر یک فرد به خدا و دین اعتقاد بیش‌تری داشته باشد به همان اندازه از زندگی رضایت بیش‌تری دارد، موفق‌تر است و در ارتباط با دیگران صداقت بیش‌تری دارد.

 

 

ابوالفضل کریمی: در یک مطالعه که در نشریه روانشناسی آمریکا به چاپ رسیده است کایون لیم و همکارانش از دانشگاه هاروارد مطالعه‌ای را روی 3 هزار و 100 آمریکایی انجام دادند و از آن‌ها سوالاتی در مورد فعالیت مذهبی و اعتقاد آن‌ها پرسیدند. همین تحقیقات یک سال بعد هم دقیقا به همین شکل انجام شد تا تاثیر باورهای دینی در زندگی این افراد بررسی شود.

 

در این مطالعات مشخص شد در بین پیروان تمام ادیان، افرادی که به طور مرتب در مراسم مذهبی خاص دین خود شرکت می‌کنند 28 درصد از زندگی خود رضایت بیش‌تری دارند. حتی افرادی که گاهی اوقات در مراسم و آئین‌های مذهبی شرکت می‌کردند نیز 23 درصد رضایت بیش‌تری نسبت به افراد دیگر داشتند.

محققان متوجه شدند یکی از عوامل تاثیرگذار در افزایش میزان رضایت از زندگی افراد مذهبی، افزایش تعداد دوستانی است که آن‌ها به واسطه شرکت در فعالیت‌های دینی پیدا می‌کنند. افرادی که با بیش از 10 نفر ارتباط دوستی دارند به میزان دو برابر بیش‌تر نسبت به افرادی که دوستان نزدیک ندارند از زندگی خود رضایت دارند.

لیم در این باره گفت: زمانی که تعدادی از دوستان نزدیک طبق یک نظم مشخص و در حین انجام فعالیت‌های پرمعنی مانند عبادت یکدیگر را ملاقات می‌کنند احساس شادی و رضایت از زندگی آن‌ها به طور قابل توجهی افزایش پیدا می‌کند.

اعتقاد به خدا انسان را امیدوارتر، صادق‌تر و بخشنده‌تر می‌کند

اعتقاد به خدا تاثیر بسیار زیادی روی روحیه مردم دارد. بعد از چند دهه تحقیقات دانشمندان متوجه شدند دین و مذهب انسان‌ها را امیدوارتر، صادق‌تر و سخاوتمندتر می‌کند.

دکتر آرا نورنزایان روانشناس دانشگاه بریتیش کلیبیا در این باره گفت: همیشه در مورد تاثیر مثبت اعتقاد به خدا روی رفتار انسان‌ها صحبت می‌شود، اما این بار ما به دنبال آن بودیم تا از دیدگاه علمی این موضوع را ثابت کنیم.

مطالعات انجام شده بین ارتباط بین مذهب و رفتارهای اجتماعی نشان می‌دهد افراد مذهبی که دارای افکار معنوی هستند با احتمال کم‌تری دست به تقلب می‌زنند و احساس اطمینان بین غریبه‌ها را در یک جمع افزایش می‌دهند. افرادی که مرتب نماز می‌خوانند و در مراسم مذهبی شرکت می‌کنند بیش‌تر از دیگران در فعالیت‌های خیریه مشارکت می‌کنند و به طور داوطلبانه برای کمک به دیگران داوطلب می‌شوند.

مذهبی‌ها موفق‌ترند

افراد مذهبی در بسیاری از زمینه‌ها نسبت به بی‌خداها موفق‌ترند، چرا که افراد معتقد بیش‌تر برای رسیدن به اهداف بلند مدت خود تلاش می‌کنند و در این راه مداومت دارند.

این افراد با احتمال کم‌تری نسبت به دیگران سراغ سوء مصرف مواد مخدر می‌روند، معمولا در دوران تحصیل موفقیت‌های بیش‌تری کسب می‌کنند، رفتارهای سالم‌تری از خود بروز می‌دهند، کم‌تر دچار افسردگی می‌شوند و عمر طولانی‌تری هم دارند.

مایکل مک‌کالوق استاد دانشگاه میامی نتیجه هشت دهه تحقیقات مختلف در مورد دین، مذهب و اعتقاد به خدا را که روی گروه‌های مختلفی از مردم در سراسر جهان انجام شده بود مورد بررسی قرار دادند. با تحقیق کردن در دسته بسیار متنوعی از فاکتورها مانند زمینه‌های اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی، عصب‌شناسی، محققان متوجه شدند رفتارهای مذهبی پیروان ادیان را ترغیب به کنترل بیش‌تر خود می‌کند.

دانشمندان معتقدند این که یک فرد بتواند خود را کنترل کند و برای زندگی خود قانون‌های خاصی را وضع کند نقش بسیار زیادی در موفقیت او دارد، اما متاسفانه نسبت به این معیارها توجه زیادی صورت نمی‌گیرد. محققان متوجه شدند دعا خواندن و ارتباط با خداوند روی قسمت‌هایی از مغز انسان‌ها اثر می‌گذارد که ارتباط زیادی با کنترل شخصی دارد. این موضوع که افراد مذهبی‌تر توانایی بیش‌تری در کنترل خودشان دارد می‌تواند توضیح دهنده این موضوع باشد که چرا معتقدان به یک دین کم‌تر از دیگران به سراغ مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی می‌روند و کم‌تر از دیگران به دلیل مشکلات اجتماعی و اخلاقی و ارتکاب به جرم به زندان می‌افتند.

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 1:6 ::  نويسنده : عبدولله



۱۰ پله تا آرامش

  • PDF
امتیاز کاربر: / 0
بدخوب 

زن روز: آیا آرزو دارید که آرام و خونسرد و خوددار باشید و فرصت کافی برای آنچه دلخواه شماست در اختیار داشته باشید؟ اگرچه رسیدن به این هدف مشکل به نظر می رسد، اما با کمی تلاش و تجدیدنظر در افکار و اعمال می توان به آن نزدیک شد.

 

 

 

 

● بهتر است راهکارهای پیشنهادی ما را رعایت کنید:

 

فراموش نکنیددر دنیای شلوغ و پر استرس امروز به دست آوردن تکه ای آرمش می تواند غنیمت بزرگی باشد آیا ذاتا همیشه مسوول امور و عهده دار نظم و ترتیب هستید؟

 

▪ افراد پرکار و فعال اغلب احساس می کنند همه کارها باید تحت کنترل آنها باشد، خصوصا مواقعی که هدف خاصی مدنظرشان است.

بنابراین سعی کنید برای یک بار هم این عادت کنترل کردن را رها کنید و بگذارید زندگی مسیر خود را بپیماید.

به عنوان مثال بگذارید دیگران برنامه سفر دستجمعی یا پیک نیک را سازماندهی کنند و نتیجه حاصله را بدون هیچ اظهارنظری بپذیرید و ببینید چه احساسی به شما دست می دهد. این کار ممکن است برای شما پردغدغه و برای دیگران شگفت انگیز باشد، ولی آرامشی که برایتان به ارمغان می آورد، ارزش دارد.

 

▪ مسوولیت های متعدد را نپذیرید

 

ـ ممکن است از این که همواره کارهای بسیاری را با هم انجام می دهید به خود ببالید، ولی قطعا در عین کار احساس عدم تمرکز، نگرانی و خستگی می کنید.

ـ خانمها اکثرا از این که قادرند چندین کار را همزمان انجام دهند به خود می بالند ولیکن در نهایت از این عمل آسیب می بینند.

بنابراین در عهده داری کارها هوشیار باشید؛ یعنی کارها را یک به یک و به نوبت انجام دهید. قدر لحظه های عمر خود را بدانید و از انجام کاری که عهده دار هستید، لذت ببرید تا پس از این که کار را به نحو احسن انجام دادید، احساس موفقیت کنید.

 

▪ به موفقیت های خود بها دهید

 

همیشه توجه داشته باشید که موفقیت ، پیروزی های بعدی را به دنبال می آورد و احساس خود کم بینی را از انسان دور می کند. کافی است تنها به یک چیز که موجب بالندگی شماست و یا یک زمینه که در آن موفق بوده اید فکر کنید. ارزشمند بودن خود را مورد تایید قرار دهید.

این بار که در مسیر کم ارزش پنداشتن خود قرار می گیرد، سعی کنید موفقیت هایتان را مرور و تامل کنید. با این عمل همه امور را در دورنمایی مثبت قرار می دهید و احساس آرامش خواهید کرد.

 

▪ به نیازهایتان اهمیت دهید

 

همیشه به فکر راضی و خوشحال کردن دیگران بودن کافی نیست ، کمی هم به فکر نیازهای معقول و مقبول خود باشید. این دلیل بر خودخواهی نیست.

 

▪ به نقطه نظرات دیگران گوش دهید

 

ولی اگر لازم می دانید برای این که فرصت کافی برای پاسخ داشته باشید به آنها بگویید برای فکر کردن و تصمیم گرفتن درباره آن موضوع نیاز به زمان دارید. در عین حالی که انعطاف پذیر هستید نسبت به احساسات و عواطف خود نیز واقع گرا و بی رودربایستی باشید.

این را بدانید که این گونه برخورد با مسائل حتما با موفقیت توام خواهد بود. اگر رک بودن شما را به وحشت می اندازد ابتدا از مسائل کوچک شروع کنید و بعد به مسائل بزرگتر بپردازید تا بدین وسیله گستره آرامش خود را افزایش دهید.

 

▪ از کار خود لذت ببرید

 

اگر همواره در حال مسامحه و طفره رفتن از انجام کاری هستید و یا احساس می کنید برای انجام کاری تحت فشار هستید، علامت این است که از کاری که انجام می دهید لذت نمی برید. واقعیت امر این است که شما به هر حال ناچارید این کار را انجام دهید، پس روی جنبه های لذت بخش آن تمرکز کنید؛ مثلا حس خوبی که به نظم درآوردن امور می دهد و یا مورد تقدیر و ستایش قرار گرفتن از بابت رسیدن به نتایج مطلوب تکیه کنید.

این دیدگاه مثبت می تواند تنش های درون شما را بزداید و به شما فرصت دهد که دریابید چه تغییرات درازمدتی را می توانید ایجاد کنید.

انعطاف پذیر باشید لزوم یک برنامه روزمره برای تنظیم نیازهای زندگی بسیار خوب و معقول است ولی نباید اصرار و اجبار در رعایت آن موجب تنش و اضطراب شما شود.

سختگیری و جدی بودن زیاد سبب می شود فرصتها را از دست بدهید و تاکید برای اجرای آن برنامه انرژی خود را بیهوده تلف کنید در مواقعی که لازم می دانید روش و تاکتیک خود را تغییر دهید تا در کارهایتان موفق تر و در رسیدن به اهدافتان خلاق تر شوید.

انعطاف پذیری به شما آرامش بیشتری می دهد چون به شما فرصت می دهد حین انجام کار روش خود را انتخاب کنید.

 

▪ بین کار و زندگی تعادل برقرار کنید

 

تداخل و ادغام زندگی کاری و اداری با زندگی خصوصی باعث اختلالات فیزیکی و عاطفی است برنامه و زمانی را برای توقف کار انتخاب کنید و به آن پایبند باشید. در خانه به کار فکر نکنید و توجه خود را به زندگی خانوادگی معطوف دارید.

مواردی پیش می آید که این کار برایتان مقدور نیست ، ولی سعی کنید بیشتر موارد این مساله را رعایت کنید.

 

▪ عکس العمل هایتان را عوض کنید

 

ممکن است همواره در تغییر شرایط تنش آفرین موفق نباشید، لیکن باتغییر دادن دیدگاه خود نسبت به آن می توانید احساسات خود را عوض کنید.

اگر کسی دیر به سر وعده می آید شانه هایتان را به علامت بی تفاوتی بالا نیندازید و از وقت آزادی که به دست آورده اید لذت ببرید. اگر کسی بی ادب و پرخاشگر است این گونه تلقی کنید که او مبتلا به فشار خون بالا می شود و نه شما.

 

▪ ذهن و روح خود را شاد کنید

 

ذهن و روان خود را با دیدن و شنیدن کارهای هنری ، زیبا و آراسته کنید. از نمایشگاه های هنری دیدن کنید و به موسیقی گوش فرا دهید و بر زیبایی های یک گل تمرکز کنید.

کاغذ و قلمی را بردارید و منظره زیبایی را نقاشی کنید و یا در پارک قدم بزنید و یا در یک کلاس هنری ثبت نام کنید.

 

▪ برای آینده برنامه ریزی کنید

 

حتما برای خود برنامه های تفریحی تدارک ببینید؛ چرا که چشم انتظار بودن برنامه های تفریحی نیز آرام بخش بسیار خوبی است.

فهرستی از برنامه های لذت بخش تهیه کرده و برای انجام آن برنامه ریزی کنید؛ مثلا برنامه ای برای تهیه بلیت تئاتر و یا قرار ملاقات با یک دوست و یا خرید کتاب مورد علاقه تان تهیه کنید. با این کارها بلافاصله احساس دلپذیری خواهید کرد.

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 1:4 ::  نويسنده : عبدولله



تفریح با فرزندان مهمتر از خرید اسباب بازی است

  • PDF
امتیاز کاربر: / 0
بدخوب 

خبرگزاری مهر: کارشناس اداره روان وزارت بهداشت اظهار داشت: فرزندان وقت گذراندن با والدین را از اسباب ‌بازیها و سایر فعالیتها بیشتر دوست دارند.

 

 

 

معصومه افسری افزود: برخی از فعالیتها مانند غذا خوردن تمام اعضای خانواده با یکدیگر و صحبت کردن، باعث گردهمایی و نزدیکی اعضای خانواده می‌شود و اگر یکی از اعضای خانواده غذای خود را جداگانه بخورد همبستگی لازم در خانواده از بین می‌رود.

 

 

وی افزود: وقت گذراندن با فرزندان و صرف اوقات خوش با آنها می‌تواند به صورت یک فعالیت جمعی با حضور تمام اعضای خانواده و با خانواده‌ های دیگر باشد همچنین این فعالیتها می‌تواند به صورت اختصاصی بین مادر یا پدر و فرزند صورت گیرد.

 

کارشناس اداره روان تصریح کرد: ایجاد لحظه‌های شاد و لذت‌بخش در فضای خانواده کار دشواری نیست و فقط کافی است والدین بدانند که چگونه موقعیتهای عادی و روزمره را به لحظاتی شاد و مفرح برای فرزندانشان تبدیل کنند.

 

وی ادامه داد: برخی از والدین تصور می‌کنند همین که برای فرزندان اسباب ‌بازیهای مختلف تهیه کنند یا برای آنها کارهای مختلف انجام دهند، کافی است و بچه‌ها با این وسایل و فعالیتها سرگرم می‌شوند و دیگر نیازی به وقت گذراندن با فرزندان نیست.

 

به گفته وی، فرزندان وقت گذراندن با والدین را از اسباب ‌بازیها و سایر فعالیتها بیشتر دوست دارند. دوست شدن با فرزند و بهبود بخشیدن رابطه با او، درک کردن فرزند و شناخت دقیقتر وی و کمک به رشد و ارتقاء کودک از اهداف وقت گذراندن با فرزندان است.

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 1:3 ::  نويسنده : عبدولله



امتیاز کاربر: / 2
بدخوب 

ايسنا: كارشناسان مي‌گويند مرداني كه قصد پدر شدن دارند و مي‌خواهند صاحب فرزند شوند بايد زمان بيشتري را در تماس با نور خورشيد باشند چون...

 

 

نتايج يك مطالعه جديد نشان مي‌دهد كه افزايش ويتامين D در بدن به تقويت كيفيت و كارآيي اسپرم‌ها (سلول‌هاي جنسي مردانه) كمك مي‌كند و در نتيجه توان توليدمثلي مردان را بهبود مي‌بخشد.

 

اين كارشناسان با مطالعه روي 340 مرد شركت كننده در اين آزمايشات دريافتند ويتامين D كه در اثر تماس با نور خورشيد در بدن توليد مي‌شود كيفيت اسپرم‌ها را بالا مي‌برد.

 

به گزارش روزنامه ديلي ميل، كارشناسان دانشگاه كپنهاگ در اين آزمايشات متجه شدند كه ويتامين D در واقع قدرت بارورسازي سلولهاي جنسي مردانه را افزايش مي‌دهد. اين كارشناسان كيفيت عملكرد اسپرم‌هاي 300 مرد را كه به طور اتفاقي گزينش شده بودند با تمام جزئيات مورد تجزيه و تحليل قرار دادند و سپس اسپرم‌هاي 40 مرد ديگر را در آزمايشگاه به دقت بررسي كردند.

 

همزمان مقدار ويتامين D موجود در خون اين افراد نيز اندازه‌گيري شد. بررسي‌ها نشان داد كه تقريبا در نيمي از اين مردان مقدار ويتامين D موجود در خون آنها كافي نيست كه علت آن كم بودن تماس آنها با نور خورشيد بود.

 

قرار گرفتن درمعرض نور خورشيد يكي از فاكتورهاي اصلي و اوليه براي توليد ويتامين D در بدن است كه به تنظيم ميزان كلسيم و فسفر براي توليد استخوانهاي سالم كمك مي‌كند. اين يافته در واقع تاييدي بر مطالعات قبل است كه نشان دادند ويتامين D با توليد اسپرم‌ها ارتباط مستقيم دارد.

 

جزئيات بيشتر اين مطالعه در مجله «توليد مثل انسان» به چاپ رسيده است

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 1:3 ::  نويسنده : عبدولله



امتیاز کاربر: / 2
بدخوب 

ايسنا: عضو هيات مديره انجمن روانشناسي ايران با بيان اين ‌كه مسئله حائز اهميت براي افراد كمال گرا، نگراني بيش از حد در خصوص ارزيابي‌ها و قضاوت‌هاي منفي ديگران است، عنوان كرد: كمال‌گرايي منفي، ريسك ابتلا به بيماري‌هاي روانشناختي را بالا مي‌برد.

 

 

دكتر حميد پورشريفي در تعريف «كمال‌گرايي» عنوان كرد: كمال گرايي به معناي بي‌نقص‌گرايي است. مطابق اين تعريف، مساله اين نيست كه فرد مي‌خواهد به كمال برسد، بلكه مي‌خواهد بي‌نقص باشد و اين امر، زمينه را براي آسيب‌ پذير شدن وي فراهم مي‌كند.

 

وي ادامه داد: زماني كه فرد خواهان بي‌نقصي است، هرگونه كاستي و ضعف در انجام امور را منفي اداراك مي‌كند و اين امر باعث آشفته شدن و در هم ريختن شرايط رواني وي مي‌شود.

 

پورشريفي با بيان اين كه اين نوع از كمال‌گرايي در تقسيم‌بندي‌هاي مرسوم، تحت عنوان «كمال‌گرايي منفي» شناخته مي‌شود، اظهار كرد: در بسياري از افراد، آنچه اتفاق مي‌افتد، كمال‌گرايي منفي يا همان چيزي است كه مقدمات بسياري از مشكلات روانشناختي را فراهم مي‌كند. بد خلقي، افسردگي، اضطراب، پرورش افكار خودكشي و در مواردي خودكشي و غيره از جمله اين مشكلات هستند.

 

وي اضافه كرد: افراد كمال‌طلب از نوع منفي، با سيستم «همه يا هيچ» تفكر مي‌كنند، به اين معنا كه يا بايد كاري به طور كامل انجام شود و يا اگر حتي درجه‌اي از ضعف را دارا باشد، ارزشي ندارد و «هيچ» تلقي مي شود. فردي كه كمال‌گرايي منفي دارد به اين خاطر كه مي‌خواهد كارش را به نحو احسن انجام دهد، ممكن است براي تكليفي كه مي توان آن را در يك ساعت انجام داد، سه تا چهار ساعت زمان صرف كند.

 

استاد دانشگاه علوم پزشكي تبريز، در ادامه اظهار كرد: اگر ايده‌آل‌ها و معيارهاي وي به خوبي در انجام اين كار لحاظ نشده باشد، آن را نيمه كاره رها مي‌كند. در صورتي كه شايد اگر فرد، همين تكليف را با شكل ناقص ارائه دهد، ارزيابي‌هاي منفي ديگران را به دنبال نداشته باشد.

 

پورشريفي با بيان اين‌كه مسئله حائز اهميت براي اين افراد، نگراني بيش از حد در خصوص ارزيابي‌ها و قضاوت‌هاي منفي ديگران است، عنوان كرد: كمال‌گرايي منفي، ريسك ابتلا به بيماري‌هاي روانشناختي را بالا مي‌برد.

 

عضو هيات مديره انجمن روانشناسي ايران، درباره ارتباط كمال‌گرايي با افسردگي توضيح داد: افسردگي داراي انواع متفاوتي است. افسردگي گاه مي‌تواند مبناي زيستي داشته باشد و مصرف برخي داروها و يا تغييرات هورموني موجب بروز آن شده باشد، اما افسردگي با مبناي روانشناختي، در بسياري موارد ارتباط تنگاتنگي با كمال‌گرايي پيدا مي‌كند.

 

كمال‌گرايي منفي، موجب تضعيف سيستم ايمني فرد مي شود

 

پورشريفي اظهار كرد: البته «همه يا هيچ»، يكي از خطاهاي شناختي است كه افراد افسرده به آن دچارند. به هر روي كمال‌گرايي با افسردگي در ارتباط مستقيم است. البته كمال‌گرايي ممكن است با مشكلات جسماني نظير بيماري‌هاي قلبي و عروقي نيز مرتبط باشد، چرا كه كمال‌گرايي منفي شخص را به شدت تحت فشار و استرس قرار مي‌دهد و همين مساله مي‌تواند سيستم ايمني فرد را تضعيف كند.

 

كمال‌گرايي، ريشه در فرزندپروري دارد

 

عضو هيات مديره انجمن روانشناسي ايران در پاسخ به اين پرسش كه كمال‌گرايي بيشتر در كدام گروه‌ها و طبقات اجتماعي و چه مشاغلي مشاهده مي‌شود، گفت: كمال‌گرايي، به شيوه فرزندپروري باز مي گردد. يك كمال‌گرا، فردي است كه پدر، مادر، خانواده‌ و معلم‌هايش در كودكي و نوجواني ملاك‌ها و استانداردهاي بالايي را براي وي در نظر گرفته‌اند و كودك را زماني مي‌پذيرفته‌ و تاييد مي‌كرده‌اند كه اين ملاك‌ها را احراز كرده باشد.

 

افراد كمال‌گرا، مشاغل خاصي را انتخاب مي‌كنند

 

وي درباره ارتباط نوع شغل فرد با كمال طلبي منفي نيز عنوان كرد: شغل نيست كه كمال‌گرايي را ايجاد مي‌كند، بلكه افراد كمال‌گرا، شغل‌هاي خاصي را انتخاب مي‌كنند و به اين علت كه مي‌خواهند در امور خود موفق شوند، ممكن است مشاغلي را انتخاب كنند كه از منزلت و استانداردهاي بالايي برخوردار است.

 

كمال‌گرايي مثبت در شغل‌هاي ايده‌آل بيشتر مشاهده مي‌شود

 

پورشريفي افزود: البته بر اين اساس ممكن است بسياري از افراد نظير اعضاي هيات علمي دانشگاهها درجه‌اي از كمال‌گرايي را دارا باشند، اما در خصوص اين افراد، منظور كمال‌گرايي منفي نيست.

 

كمال‌گرايي مثبت در شغل‌هاي ايده‌آل بيشتر مشاهده مي‌شود، بويژه در مديراني كه مي‌خواهند به جايگاه بالاتري دست يابند.

 

كمال‌گرايي مثبت، احساسات مثبتي را در فرد شكل مي‌دهد

 

وي در پاسخ به اين پرسش كه آيا كمال‌طلبي با اعتماد به نفس در تقابل است، اظهار كرد: كمال‌گرايي منفي، گاهي اعتماد به نفس را با مشكل مواجه مي‌كند. البته كمال‌گرايي مثبت ثمرات خوبي در پي دارد و فرد بر اساس تجارب خوبي كه به دست آورده است، احساسات مثبتي را در خود شكل مي‌دهد. اما كمال‌گرايي و بي‌نقص طلبي منفي به اين خاطر كه فرد نمي‌تواند تمام كارهايش را به طور كامل انجام دهد و هميشه نگران آنهاست، احساس خوبي نداشته باشد.

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 1:0 ::  نويسنده : عبدولله



چرخه طبيعي عمل جنسي در مردان

  • PDF
امتیاز کاربر: / 5
بدخوب 

سلامت: فعاليت جنسي در هر سني يک رفتار غريزي و خودکار انساني است اما زمينه زيستي بسيار پيچيده‌اي دارد. گرچه عمل جنسي يک فرآيند مداوم است اما پژوهشگران آن را به 6 مرحله تقسيم مي‌کنند...

 

 

 

 

1.اولين مرحله ضروري ميل جنسي يا «ليبيدو» است.

«انگيزش» يا «تحريک جنسي» طبيعي نمونه کاملي از متحدشدن ذهن و بدن است. براي ايجاد اين انگيزش، لازم است چارچوب ذهني مناسب و مقدار هورمون كافي جنسي مردانه يا تستوسترون موجود باشد. اميال جنسي در دوران بلوغ، هنگامي که ميزان تستوسترون شروع به افزايش مي‌کند، شكل مي‌گيرند.

 

ميزان تستوسترون با افزايش سن روندي رو به نزول دارد اما در بدن بيشتر مردان به اندازه‌اي تستوسترون توليد مي‌شود که ميل جنسي‌شان در سراسر زندگي‌شان حفظ شود.

 

در هر مرحله از زندگي، نگراني، استرس يا افسردگي ممکن است با وجود اينکه جسم مرد سالم است، ميل جنسي‌اش را مهار کند.

 

روابط جنسي با ايجاد حالتي از برانگيختگي که ناشي از آميزه‌اي از افکار شهواني و تحريک حسي است آغاز مي‌شود. تحريك حسي مي‌تواند شامل حس لمس، بينايي، بويايي، چشايي يا شنوايي باشد. منطقه‌اي از مغز به نام «هيپوتالاموس» آثار تصاوير و احساسات شهواني را هماهنگ مي‌کند و پيام‌هاي مربوط به ميل جنسي را از طريق طناب نخاعي به لگن مي‌فرستد که به اعصاب دستگاه عصبي خودمختار در آن منطقه مي‌رسند. اعصاب حسي از پوست آلت تناسلي و ساير مناطق حساس بدن نيز به طور مستقيم بدون اينکه مغز دخيل باشد، به اين اعصاب خودمختار متصل مي‌شوند.

 

 

2.تحريك كافي اعصاب خودمختار، آنها را فعال مي‌‌كند.

اين اعصاب مرحله دوم پاسخ جنسي مردانه، مرحله برانگيختگي را با رساندن پيام‌هاي شيميايي به شريان‌هاي آلت تناسلي شروع مي‌کنند و باعث مي‌شوند گشاد و خون بيشتري وارد آنها شوند.

 

خون به درون 2 «جسم غاري»، 2 ميله متشکل از بافت اسفنجي که داراي مجاري عروقي بسياري هستند، سرازير مي‌شود. اين ورود خون، اجسام غاري را متورم مي‌كند و نعوظ يا راست‌شدن آلت رخ مي‌دهد. اجسام غاري متورم‌شده بر وريدهاي کوچک آلت تناسلي هم فشار مي‌آورند و با اين كار مانع از خروج خون اضافي مي‌شوند، بنابراين نعوظ آلت حفظ مي‌شود.

 

 

پزشکان براي سال‌ها نعوظ را يک رخداد هيدروليک مي‌دانسته‌اند که به افزايش 6 برابري ميزان خون ورودي به آلت تناسلي مي‌انجامد، اما نتايج پژوهش‌ها نشان داده است نعوظ يک پديده شيميايي هم است. يک ماده شيميايي با مولکولي کوچک به نام «اکسيد نيتريک» به اعصاب اجازه مي‌دهد تا با يکديگر و با شريان‌هاي آلت تناسلي ارتباط برقرارکنند. اکسيد نيتريک از طريق يک ماده واسطه به نام «گوانوزين مونوفسفات حلقوي» اثر خود را بر شريان‌ها اعمال مي‌کند. اين کشف هم براي دانشمندان مهم بود و هم زمينه‌ساز پيشرفت مهمي براي درمان مردان مبتلا به اختلال کارکرد نعوظي شد.

 

 

3 .سومين مرحله فعاليت جنسي، مرحله کفه‌اي است که معمولا 30 ثانيه تا 2 دقيقه به طول مي‌انجامد

سرعت ضربان قلب و فشار خون با ادامه فعاليت جنسي افزايش مي‌يابد و خون بيشتري به بافت‌هاي بدن تلمبه مي‌‌‌شود. آلت تناسلي تنها بخشي از بدن نيست که اين جريان خون اضافي را دريافت مي‌کند؛ در بيشتر مردان حين فعاليت جنسي سرخ‌شدن صورت به علت تجمع خون رخ مي‌دهد و خود بيضه‌ها متورم مي‌شوند و 50 درصد افزايش اندازه پيدامي‌کنند. حين مرحله ‌کفه‌اي، پروستات و کيسه‌هاي مني براي انزال آماده مي‌شوند و شروع به ترشح مايع مي‌کنند.

 

 

4.فعاليت جنسي در مرحله چهارم ارگاسم (اوج لذت جنسي) به همراه انزال مني به اوج مي‌رسد.

دستگاه عصبي خودمختار در اين مرحله نيز مسوول است و عضلات در اپيديديم، مجاري مني‌بر و پروستات را به انقباض وامي‌دارد و باعث رانده‌شدن مني به جلو مي‌شود. در همين زمان پيام‌هاي عصبي عضلات گردن مثانه را منقبض مي‌کند، در نتيجه مني به جاي اينکه داخل مثانه پس بزند، به درون پيشابراه رانده مي‌شود. انزال معمولا همراه لذتي بسيار است که ارگاسم ناميده مي‌شود. تقريبا در همه مردان، هنگام انزال سرعت ضربان قلب به اوج مي‌رسد.

 

 

5.مرحله پنجم فعاليت جنسي، فروکش?کردن يا «برطرف‌شدن تورم» است

که در آن آلت تناسلي به حالت شل ابتدايي خود بازمي‌گردد. ازبين‌رفتن تورم آلت معمولا پس از انزال رخ مي‌دهد اما گاهي زودرس و در صورتي که عمل جنسي با يک فکر يا رويداد مداخله‌گر قطع شود، اتفاق مي‌افتد.

پنج شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, :: 1:0 ::  نويسنده : عبدولله



امتیاز کاربر: / 6
بدخوب 

مردمان: یک رابطه ‌جنسی خوب چیزی بیشتر از خود نزدیکی است. بخش عمده هیجان و شور رابطه‌جنسی قبل از نزدیکی اتفاق می‌افتد (مخصوصاً برای خانم ها). هر کاری که بعنوان مقدمه برای رابطه‌جنسی انجام شود، پیش‌نوازی نامیده می‌شود.

 

وقتی به آن فکر کنید، پیش‌نوازی دو نوع دارد- پیش‌نوازی جسمی و پیش‌نوازی احساسی. تقریباً همه با پیش‌نوازی جسمی آشنایی دارند که شامل بغل کردن، بوسیدن، لمس کردن عاشقانه و رابطه جنسی دهانی و از این قبیل می‌شود.  اما وقتی به پیش‌نوازی احساسی می‌رسد، اکثر افراد حتی نمی‌دانند که این وجود دارد چه برسد به اینکه چطور از آن برای بهبود تجربه جنسی استفاده کنند.

 

 

چرا پیش ‌نوازی تا این اندازه اهمیت دارد؟

پیش‌نوازی برای تحریک و برانگیختن همسر برای آماده‌ کردن او برای نزدیکی استفاده می‌شود. نه تنها پیش‌نوازی شور و هیجانتان را بالا می‌برد بلکه اگر به درستی انجام دهد به ایجاد نعوظ در مردان و خیس و نرم شدن واژن در خانم‌ها کمک می‌کند. اما اگر ندانید چه باید بکنید، می‌توانید همه شور و احساس طرف‌مقابل را از بین ببرد.

 

بایدها و نبایدها

پیش‌نوازی یک هنر است و باید بدانید چه کارهایی را باید و نباید انجام دهید. اجازه بدهید با کارهایی که باید از آن حین پیش‌نوازی اجتناب کنید شروع کنیم.

 

خیلی خشن رفتار نکنید. همسرتان نیاز دارد که او را با نرمی و محبت لمس یا درواقع نوازش کنید. پس دفعه بعدی که می‌خواهید همسرتان را لمس کنید، سعی کنید اینکار را نرم‌تر و بااحساس‌تر انجام دهید.

 

حرکات تکراری. اینکه بخواهید هر بار یک کار مشابه انجام دهید، خسته‌کننده یا حتی آزاردهنده می‌شود. اگر همسرتان گفته است که در یک کار و عمل خاص خوب هستید، فقط به آن کار بسنده نکنید و مدام آن را تکرار نکنید. سعی کنید حرکات دیگری را هم امتحان کنید تا بتوانید شعله احساساتش را مشتعل کنید.

 

نداشتن اعتمادبه‌نفس. اگر شجاعت لازم برای امتحان کردن کارهای جدید را نداشته باشید، موفق نخواهید شد. پیش‌نوازی فقط آزمایش و خطاست. سعی کنید راهکارهای مختلف را امتحان کنید و از همسرتان نظر بخواهید.

 

در طول رابطه جنسی دهانی خشن نباشید. گاهی‌اوقات همسرتان ممکن است از رابطه جنسی دهانی خوشش نیاید. دلایل زیادی وجود دارد که زنان از رابطه جنسی دهانی خوششان نیاید. بخشی از آن می‌تواند با نحوه انجام این کار توسط شما مرتبط باشد اما این احتمال هم وجود دارد که با این کار راحت نیست. یادتان باشد که نباید هیچوقت او را مجبور به کاری کنید.

 

نوک سینه‌هایش را نچرخانید. به هیچوجه نباید اینکار را انجام دهید. این کار به هیچ عنوان برای خانم‌ها تحریک‌کننده نیست. حتی احساس خوبی هم به آنها نمی‌دهد زیرا واقعاً دردآور است.

 

کلیتوریس را فراموش نکنید. ساده‌ترین راه برای اکثر خانم‌ها برای رسیدن به ارگاسم، تحریک کلیتوریس است. پس همه تلاشتان را بکنید که روی این ناحیه خوب کار کنید.

 

من آنطور می‌خواهم! زنان موجوداتی احساساتی هستند که باید آنها را از نظر احساسی و روانی نیز تحریک کنید. به همین دلیل است که پیش‌نوازی یک باید است. برای اینکه مطمئن شوید همسرتان از پیش‌نوازی لذت ببرد، چند نکته برایتان آورده‌ایم.

 

حرف بزنید. سعی کنید در گوشش حرف‌های عاشقانه و محرک زمزمه کنید. اول بگویید که چقدر دوست دارید بدنش را لمس کنید. بعد برایش توصیف کنید که کجاهای بدنش را دوست دارید لمس کنید و چطور اینکار را خواهید کرد. این باعث می‌شود خیلی زود تحریک شود.

 

در ملاءعام ابرازاحساس کنید. مرزهای او برای ابراز احساسات در ملاء‌عام را امتحان کنید. وقتی با دوستانتان دورهمی گرفته‌اید و مشغول صحبت هستید، ببینید چطور با نوازش کردن پشتش و بوسیدن صورتش واکنش می‌دهد.

 

به خاطر داشته باشید که پیش‌نوازی باید حداقل 20 دقیقه طول بکشد. پس عجله نکنید.  سعی کنید از وقتتان و تحریک ذهن و جسم همسرتان لذت ببرید و یادتان باشد یک رابطه جنسی خوب همیشه با یک پیش‌نوازی عالی شروع می‌شود.

 

حقیقت هایی جالب در مورد عطسه کردن

  •  

128858 حقیقت هایی جالب در مورد عطسه کردن

تا به حال با خودتان فکر کرده اید دلیل این که برخی اوقات و در زمان های مختلف عطسه می کنیم، چیست؟ عطسه را می توان یک امر کاملا طبیعی به حساب آورد. در این مطالب ابتدا به ۹ نکته مفید در مورد عطسه کردن اشاره می کنیم و سپس به خرافاتی که از قدیم در مورد این پدیده وجود داشته نگاهی می کنیم.

۱٫ عطسه کردن از اعصابتان شروع می‌شود. این را نیل کائو متخصص آلرژی و آسم در مرکز آسم و آلرژی گرین ویل می‌گوید. او اینطور توضیح می‌دهد که سیستم عصبی همه افراد به یک طریق یکسان سیم‌کشی شده است اما پیام‌هایی که در طول این عصب‌ها حرکت می‌کنند، راه‌های متفاوتی برای رفت‌و‌آمد به مغز انتخاب می‌کنند و همین مسئله باعث می‌شود عادت عطسه کردن در افراد مختلف متفاوت باشد. او می‌گوید، “این انتقال عصب‌هاست که به مغزتان می‌گوید که چیزی در بینی شما هست که باید بیرون بیاید!”
۲٫ عطسه کردن از بدنتان محافظت می‌کند. دکتر کائو می‌گوید، “عطسه کردن بخش مهمی از فرایند ایمنی بدن است که کمک می‌کند سالم بمانید. عطسه با پاک کردن بینی از باکتری‌ها و ویروس‌ها از بدنتان محافظت می‌کند. وقتی چیزی وارد بینی شما می‌شود یا با محرکی روبه‌رو می‌شوید که مرکز عطسه که در پایین ساقه مغز قرار گرفته‌است در مغزتان را تحریک می‌کند، پیام‌هایی سریعاً برای بستن گلو، چشم‌ها و دهانتان فرستاده می‌شود. سپس، عضلات سینه‌تان شدیداً منقبض می‌شوند و بعد عضلات گلویتان به سرعت باز و آزاد می‌‌شوند. درنتیجه این، هوا ـ به همراه بزاق و ماده مخاطی ـ با شدت از دهان و بینی‌تان بیرون می‌آید. و همین می‌شود که عطسه می‌کنید.
۳٫ عطسه سریع اتفاق می‌افتد. عطسه‌ها با سرعت ۱۰۰ مایل در ساعت حرکت می‌کنند. یک عطسه می‌تواند ۱۰۰،۰۰۰ میکروب را وارد هوا کند. ۴٫ برداشتن ابرو ممکن است موجب عطسه شود. برداشتن ابرو روی عصبی در صورتتان که مسیر بینی را تامین می‌کند اثر می‌گذارد. و درنتیجه عطسه می‌کنید.
۴٫ هیچوقت در خواب عطسه نمی‌کنید. وقتی می‌خوابید، اعصاب عطسه هم می‌خوابند و این یعنی وقتی خوابید معمولاً عطسه نمی‌کنید.
۵٫ ورزش ممکن است عطسه‌تان بیندازد. دکتر کائو اعتقاد دارد که ورزش موجب عطسه کردن می‌شود. او می‌گوید، وقتی بیش از حد به جسمتان فشار می‌آورید، تنفستان زیاد می‌شود و درنتیجه، بینی و دهانتان خشک می‌شود. به این ترتیب، بینی شما با شروع به ترشح که موجب عطسه می‌شود به این مسئله واکنش می‌دهد.
۶٫ طولانی‌ترین عطسه: ۹۷۸ روز که توسط دونا گرفیت از انگلستان به ثبت رسیده است.
۷٫ نورآفتاب موجب عطسه کردن می‌شود. نورآفتاب باعث می‌شود که یکی از هر سه نفر به عطسه بیفتند. البته حساسیت به نورآفتاب مسئله‌ای ارثی است-این هم یک چیز دیگر که می‌توانید گردن پدر ‌و ‌مادرتان بیندازید!
۸٫ پرعطسه‌ترین حیوان: ایگوانا. طبق تحقیقات ایگوانا بیشتر از سایر حیوانات عطسه می‌کند. عطسه کردن معمولاً برای بیرون کردن برخی نمک‌های خاص که از محصولات فرعی فرایندهای گوارشی آنهاست اتفاق می‌افتد.
۹٫ چطور عطسه را متوقف کنید؟ بااینکه هنوز ثابت نشده است اما نفس کشیدن از راه دهان و گرفتن بینی در آن زمان می‌تواند چاره‌ساز باشد.
خرافات مربوط به عطسه
گذشته از این واقعیت‌های عجیب درمورد عطسه، خرافات زیادی هم درمورد عطسه وجود دارد.
بعنوان مثال، درست نیست که وقتی عطسه می‌کنید قلبتان می‌ایستد. وقتی سینه‌تان به خاطر عطسه منقبض می‌شود، جریان خونتان هم موقتاً منقبض می‌شود. درنتیجه، ریتم قلبتان تغییر می‌کند اما توقف نمی‌کند.
و وقتی عطسه می‌کنید کره چشمتان بیرون نخواهد پرید. بعضی افراد موقع عطسه کردن به طور طبیعی چشم‌هایشان را می‌بندند اما اگر بتوانند آنرا باز نگه دارند، چشم‌هایشان بیرون نخواهد پرید! دکتر کائو می‌گوید، “بااینکه فشارخون پشت چشم موقع عطسه کردن کمی بالا می‌رود اما آنقدر زیاد نیست که چشم‌هایتان را از حدقه بیرون کند.”
خیلی‌ها هم عقیده دارند وقتی عطسه می‌کنید باید کاری که مشغول انجام آن هستید را متوقف نموده و صبر نمایید برخی نیز اعتقاد دارند دوستی به ملاقاتتان می‌آید و اگر گربه‌تان عطسه کند باران خواهد آمد.
درمورد گفتن واژه عافیت باشید بعد از عطسه به همدیگر، دکتر وود توضیح می‌دهد که واژه عطسه به یونانی “pneuma” به معنای روح می‌باشد.
او می‌گوید، “دعای خیر عافیت باشید بعد از عطسه از عقاید قدیمی است. در گذشته عطسه را تجربه‌ای نزدیک به مرگ می‌پنداشتند و تصور می‌کردند که دعای خیر روح فرد را از بیرون شدن از بدنش نجات می‌دهد و از وارد شدن شیطان به بدنش جلوگیری می‌کند

 

 

همین امسال رویاهای خود را محقق کنید

اگر بتوانیم در مرور گذشته، نقاط عطف و نقاط شکست زندگی خود را پیدا کنیم، گذشته ما تبدیل به تجربه مثبتی می‌شود که از آن چیزهای بسیار خواهیم آموخت.گرچه هر سال سیصد و شصت و پنج روز دارد، اما تا چشم بر هم می‌زنیم این روزها می‌گذرد و سال جدید فرا می‌رسد، اما هر سال مانند مخزن بزرگی از تجارب و یافته‌‌ها است. ما در این سیصد و شصت و پنج روز چه کارهایی کرده‌ایم؟ اگر هر روز یک اشتباه، فقط یک اشتباه کرده باشیم، در پایان سال ۳۶۵ اشتباه مرتکب شده‌ایم. اگر هر روز دل کسی را شاد کرده باشیم، ۳۶۵ دل را به دست آورده و شاد کرده‌ایم و اگر هر روز ده صفحه کتاب خوانده باشیم سه هزار و ششصد و پنجاه صفحه کتاب خوانده‌ایم.

در این سال جدید، خود را، رفتارها و کارهایتان را، خطاها و اشتباهاتتان را، خوبی‌‌ها و بدی‌‌هایتان را مرور کنید. ببینید چه چیزهایی را یاد گرفتید و چه چیزهایی را باید یاد می‌گرفتید که یاد نگرفته‌اید؟ ببینید چه چیزهایی را اگر می‌دانستید، موفق‌تر بودید و چه عواملی موجبات شکست شما را فراهم کرده‌اند؟ یک سال را مرور کنید تا بدانید در چه مواردی اعتماد به نفس کافی نداشته‌اید؟ کجاها ترسیده‌اید و کجا از عدالت خارج شده‌اید؟ بهترین و بدترین رویدادهای سال ۹۰ برای شما چه بوده و چگونه می‌توانید از وقوع رویدادهای بد مشابه جلوگیری کنید؟ از خود بپرسید آیا من همان آدم سال قبل هستم؟ آیا تغییر کرده‌اید، اگر تغییر کرده‌اید تغییر و تحول شما مثبت بوده است یا منفی؟
مرور گذشته، تنها محدود به پاسخ دادن به سوالات بالا نیست. گاهی لازم است احساسات جریحه‌دار شده خود را مرور کنیم. اینکه چرا ناراحت یا آزرده شده‌ایم و تبعات آزردگی ما چه بوده است؟ اینکه ناراحتی و آزردگی ما باعث شده رفتار ناپسندی داشته باشیم یا انرژی خود را هدر بدهیم یا حتی چگونه باعث سیاهی قلب و روان ما شده، حسادتمان را برانگیخته یا ما را افسرده کرده است؟ اگر مرور گذشته به دقت و بی‌طرفانه انجام شود، اگر بتوانیم در مرور گذشته، نقاط عطف و نقاط شکست زندگی خود را پیدا کنیم، گذشته ما تبدیل به تجربه مثبتی می‌شود که از آن چیزهای بسیار خواهیم آموخت.
بسیاری از افراد از مرور گذشته و خطاهای خود وحشت دارند. آنها می‌ترسند با اشتباهات و کاستی‌‌های خود روبرو شوند. می‌ترسند خود را در آینه حقیقت ببینند و مشاهده کنند. آنها از تصاویر بد خود فرار می‌کنند و در نتیجه در سال بعد و در سال‌های بعد همچنان خطاها و اشتباهات خود را تکرار می‌کنند. بیایید از زمره این افراد نباشیم.

در این سال جدید  به آرزوهای‌ خود برسید
امسال از خودتان بپرسید چرا در سال گذشته به برخی از آرزوهایتان نرسیده‌اید؟ موانع رسیدن به آرزوها و خواسته‌‌ها را بیابید و در سال جدید آنها را از سر راه بردارید.
مانع اول: پراکندگی
حتماً درباره‌ لیزر و کاربردهای آن زیاد شنیده‌اید، جالب اینجاست که لیزر همان نور معمولی است فقط مجتمع شده و دلیل خواصش هم همین متمرکز بودن آن است. ذهن ما هم وقتی پراکنده و آشفته است، کاری از دستش برنمی‌آید و نمی‌تواند ما را به سمت هدف پیش ببرد، اما وقتی تمرکز آن در یک نقطه جمع می‌شود قدرت لیزری پیدا می‌کند و نفوذش چند برابر می‌شود. ما به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم، چون بر آنها متمرکز نمی‌شویم، ذهنمان پراکنده است و در لحظه، ممکن است چیز دیگری را طلب کند.
مانع دوم: نمی‌دانم چه می‌خواهم!
ما به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم چون واقعاً نمی‌دانیم چه می‌خواهیم؟ گاهی هم به جای خودمان، اطرافیان، چیزهایی را که می‌خواهند به ما تحمیل می‌کنند و چون خواسته‌ها واقعاً مال ما نیستند و ما هم واقعاً آنها را نمی‌خواهیم، پس عملاً به آنها نمی‌رسیم.
گاهی خواسته خیلی بزرگ، غیر قابل دسترس و غیر واقعی است، گاهی هم این ما هستیم که لیاقت، یا بهتر بگویم آمادگی لازم را نداریم و انگار اصلاً به نفعمان نیست که در آن زمان بخصوص به آن خواسته بخصوص برسیم، پس به آنها نمی‌رسیم، به همین سادگی!
مانع سوم: خواسته‌‌های ناهماهنگ
ما به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم، چون خواسته‌هایمان هماهنگ با ما نیستند، وقتی هم خواسته‌ای هماهنگ با ما نیست انرژی و توان ما را به هدر می‌دهد، حرکت‌مان را کند می‌کند و شاید هم اصلاً ما را از حرکت بازدارد. خواسته باید با علاقه، قابلیت، توانمندی و شرایط زمانی و مکانی ما هماهنگی داشته باشد، نباید کلیشه‌ای، تکراری و تابع مد باشد. وقتی خواسته با ما هماهنگ نیست، به خواسته‌ها نمی‌رسیم.
مانع چهارم: رها کردن خواسته‌‌ها
یا درخواستتان روشن و مشخص نبوده (یعنی مبهم و غیر واضح بوده) و یا به اندازه کافی صبر نکرده‌اید (یعنی زود احساس ناکامی کرده و عجولانه رو به بی‌قراری آورده‌اید)، شاید هم اصلاً دریافت آنچه درخواست کرده‌اید، صلاحتان نیست، یا به علت هماهنگ نبودن خواسته‌ خود با احساس درونی‌تان نمی‌توانید رسیدن به خواسته را حس کنید، شاید هم با برخورد با کوچک‌ترین مانع دلسرد شده و خواسته‌تان را رها کرده‌اید.
مانع پنجم: عدم تناسب خواسته ظاهری با احساس درونی
شاید هدف و خواسته‌های ظاهر‌ی با احساس درونی‌تان هم جهت و یگانه نبوده است. ممکن است هدف ظاهری ما در زندگی، مثلاً کسب پول زیاد باشد، اما هدف درونی‌مان عدم نگرانی بابت بی‌پولی باشد. در چنین حالتی حتی اگر پول کافی به دست آوریم، از فشار روانی و نگرانی‌مان درباره بی‌پولی کم نمی‌شود. تنها، وقتی درون‌مان راضی شود، احساس خوشحالی می‌کنیم. بگذارید سال جدید سال خوشبختی و رضایت درونی و اصیل شما باشد.

کلام خود را پالایش کنید

اگر صد سال زنده باشم و صد سال مقاله بنویسم، حتی در سال صدم درباره پالایش کلام خواهم نوشت. چرا که پالایش کلام، کلید رسیدن به قدرت عظیم کلام و جذابیت درونی همه ما است.
در سال جدید بیشتر مراقب کلام خود باشید.
فقط و فقط کلماتی را بر زبان بیاورید که از ته دل به آنها ایمان دارید و از ته دل آنها را می‌خواهید!
شاید در نگاه اول کار ساده‌ای به نظر برسد، اما اگر دقت کنیم که در شبانه روز چه می‌گوییم، متوجه می‌شویم که  بسیاری از کلمات ما تعارف، حرف‌‌های روزمره بی حاصل، کلمات بی‌معنا و یاوه‌گویی و حتی دروغ‌‌های ناخواسته است، اما بر مبنای این رژیم، ما دیگر نمی‌توانیم از کلماتی که به آنها اعتقاد قلبی نداریم استفاده کنیم. مثلا اگر کسی به نظرمان فرد بد نیتی است، نمی‌توانیم به او بگوییم خوش نیت! یا اگر از کسی بدمان می‌آید، نمی‌توانیم به او بگوییم دوستت دارم! اگر چیزی را می‌خواهیم، نمی‌توانیم عکس یا مشابه آن را بیان کنیم؛ مثلا اگر گرسنه‌ایم نمی‌توانیم بگوییم سیرم! یا… البته در مواردی که امکان راست‌گویی نیست و این خطر وجود دارد که کسی برنجد یا موقعیت‌مان به خطر بیفتد، می‌توانیم سکوت کنیم، اما در هیچ شرایطی حق نداریم دروغ بگوییم. انجام این دستورالعمل ارتعاش عمومی فرد را به تدریج در راستای حقیقت و درستی (که روح هر انسانی خواهان همان است) منظم می‌کند.
حتما به  هر حرفی که از دهانتان خارج می‌شود عمل کنید.
دقت کنید این دستورالعمل، هم شامل قول و هم شامل هر حرف دیگری است که بیان می‌کنید. البته شما می‌توانید قول ندهید یا هر حرفی را نزنید، اما اگر این کار را انجام دادید حتی اگر سرتان برود باید به حرفتان عمل کنید. بدین ترتیب ارتعاش عملتان با ارتعاش کلامتان همسو و یگانه می‌شود و اعتبار ارتعاشی شما بالا می‌رود.
تا جایی که می‌توانید از کلمات مثبت، برمبنای حقیقت و زیبا استفاده کنید.
این دستورالعمل شامل نگفتن کلمات زشت و ناسزا و کلمات  نابحق (یعنی هر کلمه‌ای که حق دیگران را پایمال کند) یا کلمات آلوده و منفی نیز می‌شود. لازم است برای انجام این دستورالعمل فهرستی از همه کلمات منفی و نابحق و زشت که تاکنون به گفتن آنها عادت داشته‌اید تهیه کنید و آنها را با کلمات مثبت و مناسب جایگزین نمایید. این دستورالعمل اعجاز می‌کند. چون حوادث و رویدادهای هم ارتعاش با کلامتان را (که دیگر مثبت و برحق شده)، به سمت شما جذب می‌کند. حتی باعث می‌شود افراد موفق و مثبت به سمتتان جذب شوند، نه هر کسی. همیشه به پالایش کلام و پاکسازی آن از آلودگی‌‌ها توجه داشته باشید.

دیگر کارها را عقب نیندازید!

شاید شما هم جزء کسانی باشید که گاه و بیگاه در کارها تعلل می‌کنید، در این صورت شاید برایتان جالب باشد بدانید که در تعلل و تنبلی، عواملی نقش دارند که در اینجا می‌خواهم به اصلی‌ترین آنها اشاره کنم.
«کار را عقب می‌اندازم، چون  بلد نیستم»!
در این حالت، به خاطر ترس از خراب کردن کار، آن را به تعویق می‌اندازیم! واضح است که راه‌حل، به عقب انداختن کار نیست، بلکه باید قبل از هر چیز در مورد آن کار فکر کنیم. مطالعه و تحقیق کنیم، ببینیم شرایط آن کار چیست، به چه پیش فرض‌ها و یا زمینه‌‌سازی‌هایی احتیاج دارد؟ چه منافع یا ضررهایی دارد؟ چقدر با توانایی‌ها و استعداد‌های ما هماهنگی دارد؟ و خلاصه بعد از آنکه اطلاعات لازم را به دست آوردیم، تصمیم قطعی برای انجام آن بگیریم و همان تصمیم را عملی کنیم. خوب است از همان اول به این سؤال‌ها جواب بدهیم، چرا لازم است این کار را فوری انجام دهیم؟ نتایج انجام دادن یا ندادن آن چه خواهد بود؟ شرایط انجام آن چیست؟ چه کنیم تا کار بهتر و بی‌نقص‌تر انجام شود؟ و … این سؤالات را می‌توانید از قبل، در یک دفترچه بنویسید و قبل از انجام هر کاری، به آنها پاسخ دهید.
«عادت کرده‌ام، کارم را عقب بیندازم»!
برای بعضی از ما، به تعویق انداختن کارها در طول زمان، به صورت عادت در آمده و اگر کمی با خودمان روراست باشیم، متوجه می‌شویم که این کار تا حدی هم همراه با لذت و خوشی است، چون انگار، به نوعی فرار از زحمت و کار را در پی دارد! اگر اهمال کاری ما به خاطر عاداتی باشد که طی زمان پیدا کرده‌ایم، باید به تدریج به ترک آن عادات مشغول شویم. روانشناس‌ها عقیده دارند برای ترک هر عادتی بهتر است عادتی جدید را جانشین عادت نامناسب کنیم (مثل عادت به انجام سریع و به موقع کار، به جای عقب انداختن آن و یا عادت به آدامس جویدن به جای جویدن ناخن‌ها). این کار باید به تدریج، ولی با انرژی و محکم انجام شود. عادت به معنی مأنوس شدن با رفتاری خاص است و انس گرفتن با رفتار و پذیرفتن رفتار جدید نیاز به صرف زمان دارد و اگر عادت قبلی موقتاً برگشت، باید با تمرین دوباره، زمینه را برای ترک آن فراهم کرد.
 «حال و حوصله ندارم، بماند برای بعد»!
وقتی حال و حوصله نداریم انگار سدی در برابر فعالیت‌ و حرکت‌مان ایجاد می‌شود که ما را از هر حرکتی باز می‌دارد. این سد، با عزم و جزم و تصمیم و پایبندی محکم به کاری که می‌خواهیم انجام دهیم برداشته می‌شود، ضمناً با ایجاد انگیزه‌ قوی‌تر در خود می‌توان بر آن فائق آمد، بستن عهد با خود و تکرار هر روز آن عهد، می‌تواند کمک کننده باشد. البته علت حال و حوصله نداشتن را باید فهمید. گاهی بی‌حوصلگی ناشی از افسردگی است. گاهی هم به خاطر نداشتن انگیزه و نداشتن کاری که از آن لذت ببریم دچار بی‌حوصلگی می‌شویم.
«کار را انجام ندادم، چون فراموشش کرده بودم»!
فراموشکاری، اغلب به دلیل توجه نداشتن به هدف یا اهداف در وظایف و کارهایی که باید انجام دهیم صورت می‌گیرد. برای جلوگیری از آن در درجه اول، نیاز به یک برنامه مشخص داریم، البته رفتارهایی هم برای غلبه بر فراموشکاری توصیه می‌شوند که عبارتند از: تهیه یادداشت و گذاشتن آنها جلوی چشم (روی آینه، روی کمد یا یخچال و…)، استفاده از ساعت زنگ‌دار یا ساعت موبایل، کمک خواستن از اطرافیان برای یادآوری انجام کار. ضمناً می‌توانیم شروع کار را با برنامه تفریحی تطبیق دهیم، مثلاً قبل از آغاز کار، چای شیرینی، بستی یا … بخوریم! لذت ناشی از برنامه‌ تفریحی باعث می‌شود انجام کار در خاطرمان بماند و فراموش نشود.
«شرایط بدنی و فیزیکی مناسبی ندارم»!
شرایط فیزیکی و بدنی نامناسب مثل بیماری، سردرد، خستگی، فشار خون و … واقعاً باعث تأخیر در کار می‌شوند، اما اینها هم راه‌حل دارند. مراجعه به پزشک و روانشناس و کلاً اقدام برای درمان و گاهی هم قرار گرفتن در یک وضعیت دلخواه جدید می‌تواند کمک کننده باشد. مثل زمانی که سردرد داریم و ناگهان یک دوست عزیز و صمیمی را ملاقات می‌کنیم و سردرد از یادمان می‌رود. می‌توان با ایجاد موقعیت‌های لذتبخش و انجام کارهایی که دوست داریم، دردها را کاهش داد.
«کار‌ را عمداً عقب می‌اندازم تا فرصت بهتری نصیبم شود»!
شاید این کار بعضی مواقع مفید باشد مثل زمانی که کسی که حافظه ضعیفی دارد درس‌های حفظی را برای یکی دو روز مانده به امتحان نگه می‌دارد تا از یادش نرود، اما کلاً این کار باعث انباشته شدن کارها می‌شود و متأسفانه چون ارزیابی صحیحی از زمان صحیح انجام کار نداریم، منجر به این می‌شود که حجم زیادی از کارها روی دستمان بماند. در این زمینه بهترین کار زمان‌بندی و برنامه‌ریزی دقیق کار است و اینکه اصولاً کاری را برای انجام انتخاب کنیم که بدان علاقه‌مندیم.
توجه داشته باشید که آدم موفق کسی است که برای رسیدن به هدف، هر سد و مانعی را، هر قدر سخت، از سر راه بر‌دارد. وقتتان را بیهوده سر پیچ آرزوها هدر ندهید.

 تنبلی در سال جدید موقوف

اگر  شما در انجام کارها تنبلی می‌کنید، اگر کارهای عقب افتاده زیادی دارید، اگر در هنگام شروع کار احساس سنگینی و خستگی دارید و تا بخواهید استارت کاری را بزنید زمان زیادی می‌گذرد، پس باید هرچه زودتر تنبلی را کنار بگذارید و فکری برای انجام کارهای خود بکنید.
برای آنکه بتوانیم روی مهم‌ترین کارهایمان تمرکز کنیم و آنها را طبق برنامه به اتمام برسانیم، سه سؤال وجود دارد که باید مرتباً از خود بپرسیم.
سؤال اول این است: «مهم‌ترین و با ارزش‌ترین کارهای من کدامند»؟
این سؤال را ابتدا از خودمان بپرسیم و سپس اگر لازم باشد از رئیس‌، همکاران و دوستانمان. قبل از شروع به کار باید توجه‌مان را روی فعالیت‌های کاری‌مان متمرکز کنیم و از پشت ذره‌بین ذهن‌مان، مهم‌ترین فعالیت‌های کاری خود را به ‌طور شفاف و روشن ببینیم، برای مثال برای کسی که کارش بایگانی است، مرتب نگه داشتن بایگانی و حفظ نظم آن ممکن است مهم‌ترین کار اداری باشد (به طوری که دسترسی به اطلاعات با صرف کمترین زمان و به سهولت امکان‌پذیر باشد) و برای کسی که کارش برنامه‌نویسی است، مهم‌ترین کار، اشراف کامل به نرم‌افزار مورد استفاده است.
دومین سؤالی که باید مرتب از خود بپرسید این است: «چه کاری است که اگر من و فقط من خوب انجام بدهم تفاوت چشمگیری در زندگی و شغلم خواهد داشت»؟
این پرسش از بهترین سؤال‌ها برای دستیابی به حداکثر کارآیی فردی است. «چه کاری است که شما و فقط شما می‌توانید آن را انجام دهید؟ و اگر خوب انجام دهید تفاوت چشمگیر یا تحول اساسی در زندگی یا کارتان ایجاد می‌شود»؟ برای نمونه اگر مسئول یک بخش اداری، با ارائه یک سیستم جدید بتواند کاغذ بازی یا همان بروکراسی اداری و رفت‌وآمد ارباب رجوع را کاهش داده و به صفر برساند، ممکن است تفاوت زیادی در کار و سپس در ارتقای شغلی خود ایجاد کند.
این سؤالی است که باید مدام از خودمان بپرسیم و همه افراد موفق مرتبا از خود پرسیده‌اند. مطمئناً برای آن پاسخ روشن و صریحی وجود دارد. وظیفه ما این است که این پاسخ روشن و صریح را پیدا کنیم و سپس قبل از اقدام به هر کار دیگری آن‌را شروع کنیم.
و سومین سؤال: «بهترین استفاده‌ای که می‌توانم در حال حاضر از وقتم بکنم چیست»؟
این پرسش نیز، کلید اصلی مدیریت زمان، غلبه بر تنبلی و تبدیل شدن به فردی بسیار فعال و سازنده است. بهتر است کارهای مهم را اول انجام دهیم و کارهایی را که در اولویت نیستند اصلاً انجام ندهیم.
هرچه پاسخ‌های ما به این پرسش‌ها دقیق‌تر و روشن‌تر باشد، آسان‌‌تر می‌توانیم کارهایمان را اولویت‌بندی کرده و برتنبلی غلبه کنیم؛ برای مثال اگر یک کارمند باید یک نامه اداری را تایپ کند، از فروشگاه اداره چیزی بخرد، دستورالعمل جدیدی را به اطلاع سایر کارمندان برساند و قرارهای کاری مدیر را هم تنظیم کند، باید اینها را لیست کند و با گذاشتن شماره‌ای در جلوی آنها، ترتیب انجامشان را تعیین کند.
یکی از قوی‌ترین ابزارهای ذهنی ما برای رسیدن به موفقیت، توانایی ما در اولویت‌بندی درست کارهایمان است. بهتر است هر روز چند دقیقه‌ای را صرف فکر کردن به کارهایی بکنیم که باید انجام دهیم.
غلبه بر تنبلی
یکی از بهترین راه‌های غلبه بر تنبلی و انجام سریع‌تر کارها آن است که قبل از شروع کار، تمام وسایل و ابزارها و چیزهایی را که برای انجام کارمان بدان نیاز داریم آماده کنیم و دم دست بگذاریم. وقتی مقدمات و ابزار کار آماده باشد مانند یک تیرانداز، تفنگ آماده و پر در دست داریم و یا مانند یک کمانگیر تیر را در کمان گذاشته، به عقب کشیده و آماده تیراندازی هستیم. حالا فقط کافی است تصمیم بگیریم و از مهم‌ترین کار شروع کنیم. چه کتاب‌ها که هرگز نوشته نمی‌شوند، چه درجات علمی که هرگز اخذ نمی‌شوند و چه بسیار کارهایی که می‌توانستند زندگی آدم‌ها را دگرگون کنند، اما هرگز به انجام نرسیدند، آن هم فقط به این دلیل که مردم اولین قدم را که تهیه‌ مقدمات است، برنداشته‌اند!
آماده کردن مقدمات درست مانند آماده کردن مواد مورد نیاز برای درست کردن یک غذا است. تمام اطلاعات، گزارش‌ها، جزئیات کار، مقالات، وسایل کار و هر چیزی را که برای انجام و اتمام کار نیاز دارید جمع‌آوری کرده همه را دم دست می‌گذاریم. بدیهی  است که اگر وسایل، مواد اولیه و ابزار پخت غذا را آماده نکرده باشیم گرسنه خواهیم ماند، حتی اگر آشپز قابلی باشیم!

 در سال جدید نقاب‌‌ها را بردارید

در سالی که گذشت هزاران تعارف رد و بدل کردیم. تعارفات ما گاه ناخواسته با دروغ و ریا درآمیخته بود. خیلی اوقات خودمان نبودیم و نقابی زده بودیم که چهره حقیقی ما را می‌پوشاند. به جای خود حقیقی و احساسات راستین خود نقاب زده بودیم و نقاب‌‌ها را به مردم نشان می‌دادیم. نقاب مهربانی، نقاب خشم، نقاب  قدرت، نقاب «من خوب هستم» و ده‌ها نقاب دیگر. شهری را در نظر بگیرید که همه مردم آن با نقاب در منظر عمومی ظاهر می‌شوند. نقاب‌‌های خندان و خوشحال که در زیر آنها فردی غمگین و افسرده پنهان شده، نقاب‌‌های مهربان که در پشت آنها فردی قایم شده که خشمگین یا بدجنس است و همین طور الی آخر. در این صورت چه احساسی پیدا می‌کنید؟ گمان نکنم کسی دلش بخواهد در چنین شهری زندگی کند. زندگی با افراد نقاب‌دار انسان را ناامن می‌کند. این حس را می‌دهد که همه چیز پنهان و دگرگون شده است. معلوم نیست پشت نقاب‌‌ها چه خبر است. تصورش سخت است، اما واقعا زندگی اکثر ما همینطور بوده و هست. در سال جدید نقاب‌‌ها را کنار بزنید. خودتان باشید و پشت نقاب‌‌ها پنهان نشوید. خود بودن یعنی راستگو بودن با همه وجود.

همین امسال رویاهای دیرینه خود را محقق کنید

اگر در سال گذشته یا در سال‌‌های گذشته به راحتی از کنار رویاهایتان گذشته‌اید، اگر به خود گفته‌اید از آرزوهایت بگذر، چیزهایی را که دوست داری، رها کن و به زندگی با چیزهایی که دوست نداری بساز، در سال جدید، این افکار را کنار بگذارید و به دقت به رویاها و آرزوهای پنهانتان فکر کنید. ببینید آیا شغل، رشته تحصیلی، زندگی و همه چیزهایی را که دارید واقعا دوست دارید یا نه؟ و اگر دوست ندارید ببینید چگونه می‌توانید تغییرات مثبتی در زندگی ایجاد کنید. سال‌‌ها بسرعت می‌گذرند. اگر به رویاهایتان نرسید، اگر ماموریت حقیقی خود را در این دنیا پیدا نکنید، اگر سال‌‌ها به کارهایی مشغول باشید که دوست ندارید و از حرفه، تحصیل و کار خود رضایت نداشته باشید، روزی می‌رسد که دیگر نمی‌توانید خود را ببخشید. هم به خاطر اینکه عمر خود را تلف کرده‌اید، هم به این دلیل که عمری را صرف کاری کرده‌اید که در آن رضایت و شادی نداشته‌اید و هم چون کوله‌بار آرزوهایتان را به خاک سپرده‌اید. مهم‌ترین کار هر انسانی در این دنیا شناخت رویا و ماموریتی است که خداوند برای او در نظر گرفته و استعداد و توان آن را در او به ودیعه نهاده است. اگر چنین نعمتی نادیده گرفته شود، تبعات منفی آن زندگی‌مان را بی‌برکت خواهد کرد. در سال جدید با احیای رویاهای تحقق نیافته برکت را به زندگی‌ خود فراخوانی کنید.

 عاشقانه تا دروازه سال جدید
عاشق و یا عاشقانه وارد دروازه سال جدید شوید! آخر زندگی بدون عشق به چه کار می آید؟ اما این عشق که همه از آن می گویند چیست؟ سخت است بگوییم عشق چیست، به چه دردی می‌خورد، چگونه ایجاد می‌شود و چگونه از بین می‌رود، شاید هم همیشه وجود دارد و فقط به اشکال مختلفی بروز می‌کند و افشا می‌شود. سخت است بگوییم تعریف عشق چیست (هر چند که تعاریف زیادی دارد) و چگونه می‌توان به عشق دست یافت.  افراد زیادی تلاش کرده‌اند از عشق بگویند، تعریف و راهکار ارائه دهند، عشق را آن‌طور که ادراک کرده‌اند بازگو کنند و جلوه‌هایی را که بر آن آگاه شده‌اند به دیگران هم انتقال دهند …، اما چرا؟ این تلاش برای روایت عشق و حواشی آن به چه دلیلی صورت می‌گیرد؟ مگر افراد بیکارند که بنشینند و ساعت‌ها وقت بگذارند، کتاب بنویسند، شعر بسرایند، سخنرانی و خطابه ایراد کنند که فقط از عشق گفته باشند؟ نه قطعا بیکار نیستند، بلکه به نظر من عاشقند، شاید هم تجربه‌ای که از عشق دارند آنقدر برایشان عزیز است که با بازگویی و انتقال آن می‌خواهند دیگران را هم در آن سهیم کنند، شاید به همین دلیل است که تاکنون هیچ موضوعی به اندازه عشق، گوینده و مخاطب نداشته است. حتی به نظر من وقتی کسی سعی می‌کند راه‌هایی برای رسیدن به عشق معرفی کند در واقع در حال تلاش برای تداعی و ایجاد مجدد تجربه‌ای است که هنوز از ورای زمان و مکان، می‌خواهد او را به سوی خود جلب کند و گرنه مگر می‌شود احساسی را که مثل صاعقه، ناگهان می‌آید، می‌درخشد و می‌سوزاند، در قالب چند گام گنجاند و مرحله‌بندی کرد؟ به هرحال دراین سال جدید برایتان یکی از این دستورالعمل‌های ۴ مرحله‌ای را انتخاب کرده‌ام، به نظرم رسید که گام‌هایش، بیشتر از این که چند توصیه یا دستورالعمل باشند، بیشتر به درون خود ما برمی‌گردند، شاید هم بیشتر چهار تا تلنگرند تا راه حل، تا حواسمان باشد بعضی مانع‌های درونی را برای شکوفایی عشق از میان برداریم. به هر حال خودتان بخوانید و قضاوت کنید.
 عشق، تنها در زمان حال ممکن است: مرحله اول برای رسیدن به عشق، حضور در لحظه است، عشق تنها در حال ممکن است، اگر در گذشته یا آینده زندگی کنیم امکان عشق ورزیدن را از دست می‌دهیم. برای رفتن به گذشته یا حضور در آینده باید فکر کنیم، در نتیجه انرژی‌مان به جای اینکه معطوف به قوه احساس شود، صرف فکر کردن می‌شود و به مرور مغز با جذب انرژی بیشتر، جای قلب را می‌گیرد یا کمتر اجازه می‌دهد انرژی به سمت قلب و احساس روانه شود. البته فکر کردن هم خوب است، اما نه آن اندازه که تعادل از بین برود. احساس، تنها در لحظه است که معنا پیدا می‌کند.
 برای عشق ورزیدن سموم وجودت را تبدیل به شهد کن: عشق‌ورزی بسیاری از ما با سمومی ‌مانند نفرت، حسادت، خشم و احساس مالکیت همراه شده است، اما عشق ظریف و شکننده است و وقتی با این همه سم احاطه شود نمی‌تواند جان سالم به در برد. برای تبدیل سموم نیازی نیست کار خاصی انجام دهیم، تنها لازم است صبر کنیم. منظور از صبر در اینجا، در سکوت نشستن و نظاره کردن است، یعنی نه علیه آن کاری می‌کنیم و نه موافق آن. یکی از قوانین و اصول پایه زندگی این است که همه چیز مدام در حال تغییر به غیر خود است. اگر صبر کنیم، خشم،حسادت و … به غیر خود تبدیل خواهد شد، به شرطی که بتوانیم بدون انجام کاری در سکوت، آنها را نظاره کنیم. نظاره کردن با سرکوب کردن فرق دارد، در سرکوب کردن انرژی به هدر می‌رود، اما در نظاره کردن فرصت برای تبدیل انرژی که به اوج رسیده، فراهم می‌شود و می‌توانیم تغییر جهت آن را حس کنیم.
خوبی‌ها و زیبایی‌ها را تقسیم کن: تقسیم کردن خوبی‌ها و زیبایی‌ها باعث جاری شدن عشق می‌شوند. مهم نیست به چه کسی می‌بخشی، مهم نفسِ بخشیدن است. جمع کردن و ذخیره کردن، قلب را مسموم می‌کند، وقتی می‌بخشیم وجودمان از سموم پالوده می‌شود. منتها در بخشش نباید در انتظار عمل متقابل یا پاداش باشیم، بلکه باید از کسی که به ما اجازه داده چیزی را با او تقسیم کنیم سپاسگزار باشیم.
هیچ بودن را تجربه کن: به محض اینکه فکر کنیم کسی هستیم، عشق از جاری شدن باز می‌ایستد! عشق فقط از درون کسی به بیرون جاری می‌شود که «کسی» نباشد، هنگامی‌ که خالی باشی، عشق در تو جای خواهد گرفت و وقتی پای غرور به میان بیاید عشق ترجیح می‌دهد برود. اما اگر «خود» را مهم بدانی، راه حقیقت را گم خواهی کرد.  اگر اینک کمی عشق را بیشتر شناختید با عشق به دروازه سال جدید وارد شوید.

رکسانا خوشابی کارشناس ارشد مشاوره بالینی

زیبــا شــو دا کام

{lang: 'fa'}

موضوعات مرتبط

 

پيوندها