پیامهای سلامتی برای هم نوعان در سراسر دنیا
سایت تخصصی سلامت-چنانجه مایل به ازدواج دایم یاموقت هستید به وبسایتsegheh110.blogfa.comمراجعه نمایید
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:ورم پاها درافرادنخاعی, :: 6:56 ::  نويسنده : عبدولله

ورم پاها درافرادنخاعی


 

سئوال: گاهی اوقات من درپاهایم با مشکلاتی مانندورم پاها ، قوزک و ساق مواجه می شوم .آیااین موضوع درکسانی که ضایعه نخاعی دارند طبیعی است؟

پاسخ:تورمی که درقسمتهای پائین بدن مانند قوزکها و ساق پاهاایجادمی شود،ادم آویختگی (ورمی که درقسمتهای پائین تر یا آویخته بدن شدیدترآست:توضیح مترجم)نام دارد.این مسئله موقعی اتفاق می افتدکه مایع اضافی درزیرسطح پوست (یعنی بافت زیرپوستی)جمع می شود.سیاهرگهای موجوددرپا دارای دریچه هائی هستندکه کارپمپاژخون را از پاها وپشت به سمت بالا وبه طرف قلب کنترل می کنند. ماهیچه های موجوددرپاها نیزبا حرکات خود کمک می کنندکه دریچه هابازوبسته شده وپمیاژخون راانجام دهند.موقعی که حرکت پاهاکاهش پیدامی کند،عمل پمپاژ به خوبی انجام نمی گیرد.درنتیجه مایعات درقسمتهای پائین ترپاها جمع شده وورم ایجاد می شود  و  ازآنجائی که پاهای افرادنخاعی حرکت ندارند ، غالبا" این نوع تورمها اتفاق می افتند.


ادامه مطلب ...
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:آرتروز ,یا ,درد مفاصل بدن,, :: 6:53 ::  نويسنده : عبدولله

آرتروز یا درد مفاصل بدن

 


بیماری آرتروز یکی از شایع‌ترین مشکلات مفاصل در بین خانم‌های و آقایان ایرانی است که البته در اکثر مواقع در سنین بالا بروز می‌کند.
درد مفاصل بدن

حتما در اطراف خود زنان و مردان زیادی را دیده‌اید که از درد زانو شکایت دارند و هنگام بالا رفتن از پله‌ها مدام ناله می‌کنند. این بیماران عمدتا آرتروز دارند.

 

دکتر شهرام صادقی، متخصص طب فیزیکی در رابطه با این عارضه توضیح می دهند:

 




ادامه مطلب ...

بیماری هانتینگتون، سلول‌های مغزی را از بین‌می برد

 


بیماری هانتینگتون (huntington) نوعی بیماری ژنتیکی است که به علت نقص در ژن و کروموزوم شماره 4 ایجاد می شود. هانتینگتون بیماری ارثی است که سبب تخریب سلول های عصبی در مغز می شود.

 


بیماری هانتینگتون

بیشتر افرادی که بیماری هانتینگتون دارند، علایم این بیماری را در سن 40 و 50 سالگی نشان می دهند. اما گاهی اوقات سن بروز علایم زودتر و یا دیرتر می باشد. اگر زودتر از 20 سالگی علایم آن بروز کند، به آن هانتینگتون نوجوانی گفته می شود.

 




ادامه مطلب ...
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:با ,ورم ,بدن ,چه کنیم؟, :: 6:48 ::  نويسنده : عبدولله

با ورم بدن چه کنیم؟

آیا تا کنون شده صبح از خواب بیدار شوید و ببینید زیر پلک‌ چشم‌تان دچار تورم شده است؟ یا اینکه یکی از اندام‌هایتان ورم کرده باشد. برای پی ‌بردن به اینکه چرا بدن ما چنین نشانه‌هایی از خود بروز می ‌دهد با دکتر ایرج خسرونیا، متخصص داخلی و رئیس هیأت مدیره جامعه متخصصان داخلی گفتگو کردیم.

ورم پا

منبع: هفته نامه سلامت



ادامه مطلب ...
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:دلایل, ورم پاها ,در بارداری, :: 6:45 ::  نويسنده : عبدولله
چرا اين مايع در پاها تجمع پيدا مي كند؟ وقتي شما حامله هستيد رحم كه به تدريج بزرگ مي شود باعث ايجاد فشار بر روي وريدهاي لگني و وريد ونا كاوا ( وريد بزرگي در قسمت راست بدن كه خون اندام تحتاني را دريافت و آن را به سمت قلب هدايت مي كند) مي شود. اين فشار باعث كند شدن جريان خون و تجمع آن در اندام تحتاني شده و باعث رانده شدن مايعات از داخل وريدها به داخل بافت هاي پا و مچ پا مي شود. اين افزايش فشار با دراز كشيدن به پهلو بهبود مي يابد و از آن جائي كه وريد ونا كاوا در سمت راست بدن است، استراحت به پهلوي چپ بهتر است.

ادم بخصوص در سه ماهه سوم و به ويژه در پايان روز توجه شما را جلب مي كند و احتمالا در تابستان بدتر ميشود. بعد از تولد فرزندتان، ادم تقريبا به سرعت با دفع مايعات اضافي از بين ميرود در نتيجه ممكن است شما متوجه افزايش ادرار يا تعريق زياد خود در روزهاي اول بعد از زايمان شويد.



ادامه مطلب ...

 

 

گزگز و یا سوزن‌سوزن شدن دست و پا

سوزن شدن دست و پا

علل گزگز و یا سوزن‌سوزن شدن دست و پاها

گزگز و یا سوزن‌سوزن شدن دست و پاها حالتی است که اعصاب محیطی انتهای دست و پاها به صورت دوطرفه و متقارن دچار التهاب می شوند.این علائم به صورت یک طرفه شروع می شود و در نهایت در سمت مقابل نیز دیده خواهد شد که این‌گونه التهاب اعصاب، اصطلاحا به نوروپاتی محیطی معروف‌اند.
اعصاب محیطی دست و پا دارای رشته‌های حسی و حرکتی‌ می باشند که اعصاب حسی، حس اندام‌ها و اعصاب حرکتی، فرمان حرکت عضلات و حرکت اندام را سبب می‌شوند و برحسب این‌که کدام‌یک از رشته‌های عصبی گرفتار شده باشند، علایم حسی یا حرکتی یا مخلوطی از علایم دیده می شود. در بسیاری از نوروپاتی‌های محیطی علایم ابتدا به شکل اختلالات حسی مانند سوزش، سوزن‌سوزن شدن، کرختی و بی‌حسی در انگشتان دیده می‌شود در صورتی که اعصاب حرکتی محیطی بیشتر از رشته‌های حسی گرفتار شده باشند علایم به شکل ضعف و تحلیل عضلات دست‌ها ظاهر می شوند.

علل و عوامل فراوانی باعث بروز نوروپاتی‌های محیطی می‌شوند که به انواع مختلفی تقسیم‌ می شوند .



ادامه مطلب ...
جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, :: 10:26 ::  نويسنده : عبدولله
 
 
 
 
۵ عـادت مـردمـان مـقـاوم
 

 

 

 

روانشناسی,مـردمـان مـقـاوم, عـادت مـردمـان مـقـاوم

 

روانشناسی-خیلی وقت ها، انسان هایی را در محیط اطراف خود می بینیم که با وجود مواجهه با مشکلات متعدد و حتی لاینحل در زندگی خود به خوبی بر این مشکلات مسلط می شوند و به موفقیت های زیادی نیز دست پیدا می کنند...

 

مشکلاتی مانند بیماری های لاعلاج و صعب العلاج، قطع عضو، از دست دادن نزدیکان و... اگرچه سختی های فراوانی برای این افراد ایجاد کرده ولی همچنان با جدیت، مسیر خود را دنبال و سعی می کنند برتر از دیگران باشند.

 

شاید اولین پرسشی که با دیدن این افراد موفق در ذهن بیننده نقش می بندد، این باشد که «رمز موفقیت آنها چه بوده است؟» زیرا خواه ناخواه ما در محیط پیرامون خود افراد فراوانی را می شناسیم که با بروز مشکلات بسیار کوچک تر، خود را از مسیر تلاش برای زندگی بهتر کنار می کشند، از اجتماع گوشه گیری می کنند و خود را «تمام شده» می دانند. حقیقت این است که برخلاف آنچه تصور می شود، عامل موفق نشدن این افراد، بیش از آنکه مشکلات فیزیکی باشد، جنبه روانی دارد. در واقع تفاوت بین افراد موفق و غیرموفق که با شرایط اجتماعی و محیطی یکسان دچار یک حادثه شده اند، در چند عامل اولیه روان شناختی خلاصه می شود:

 

● پذیرش

 

یکی از مهم ترین و شاید اصلی ترین مؤلفه ها برای پشت سر گذاشتن مشکلات و داشتن زندگی معمولی، پذیرش واقعیت است. البته باید توجه داشت که پذیرش، به معنای اقرار به شکست و دست از تلاش کشیدن نیست، بلکه به فرد کمک می کند با واقعیت ها روبرو شود و اهدافش را با توجه به شرایط خود، با روشی منطقی دنبال کند. بیشتر افرادی که با وجود مشکلات جسمی حاد توانسته اند در مسیر موفقیت گام بردارند، از واقعیت فرار نکرده اند. افرادی که مشکل یا بیماری خود را نپذیرفته اند، حتی از صحبت درباره مشکل خود دوری و سعی می کنند همواره آن را به صورت یک راز مخفی کنند ولی افراد موفق در این باره بسیار راحت هستند و حتی خود باب بحث در این مورد را باز می کنند.

 

● نوع نگرش

 

نکته دیگری که هنگام بروز مشکل یا بیماری وجود دارد، نوع نگرش به مشکل است. افراد موفق، معمولا سعی می کنند به مشکل خود نگرش مثبتی داشته باشند، یعنی مثل نمونه ای که در این شماره «سلامت» معرفی شده، اگرچه فرد به خاطر یک سانحه جدی ماه های زیادی را از بسیاری فعالیت ها محروم شده، ولی این زمان استراحت اجباری را فرصتی برای درس خواندن دانسته و از آن به نفع خود بهره گرفته است.

 

● توانمندی ها

 

مشکل یا بیماری فرد ممکن است مادام العمر باشد و او را از بسیاری فعالیت ها بازدارد ولی در عین حال این به معنای از بین رفتن همه توانایی ها و استعدادهای وی نیست. فرد بیمار در این موارد می تواند با تمرکز بر توانایی های مثبت خود همچنان حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. در سال های اخیر، افراد زیادی را دیده ایم که حتی بعد از قطع دو دست، تنها با به کارگیری دهان و ذوق و سلیقه خود کارهایی از قبیل نقاشی، خطاطی و... انجام می دهند. توجه به توانایی های فردی در این افراد، نقش بسیار موثری در حفظ فرد در جریان عادی زندگی یا هدایت او به سمت انزوا دارد که در این موارد هم اطرافیان می توانند نقش بسیار تعیین کننده ای داشته باشند. در مورد «کاظم» نیز می توان از درس خواندن و گرایش او به سمت عکاسی به عنوان توانایی هایش یاد کرد.

 

● تعامل با اجتماع

 

فرد بیمار اگر با پذیرش مشکل خود و تکیه بر توانایی هایش بتواند دوباره خود را در بین گروه های مختلف اجتماعی مطرح کند، می تواند در ارتباط با اجتماع باقی بماند و خود را عضوی از آن بداند. در جمع خانواده و دوستان بودن و گذراندن اوقات با افراد موفقی که قبلا در این زمینه تلاش کرده اند، نقش بسیار اساسی ای در بازگشت فرد به اجتماع دارد. کانون های اجتماعی، جمع دوستان، کارگروه ها، خانواده و هر جمعی که فرد بیمار را برای «مانند دیگران شدن» تشویق کند، می تواند گزینه خوبی برای این فرد باشد.

 

● تعادل و تناسب

 

در بسیاری از موارد، با افرادی مواجه هستیم که بعد اینکه دچار یک بیماری یا سانحه جدی شدند، خود را رها می کنند یعنی وقتی متوجه می شوند یک بیماری در وجودشان است که آنها را محدود کرده، خود را ازدست رفته می دانند و دیگر تلاشی برای به دست آوردن شرایط ایده آل فیزیکی نمی کنند. به سر و وضع خود اهمیتی نمی دهند، در لباس پوشاندن شلختگی به خرج می دهند، رژیم غذایی خود را به هم می زنند و به تناسب اندامشان اهمیت نمی دهند. در صورتی که افراد موفق، برخلاف این گروه عمل می کنند و حتی با توجه به پذیرش واقعیت (آثار بیماری یا سانحه) سعی و تلاش آنها برای حفظ شرایط ایده آل دوچندان می شود تا به این طریق روند بهبود خود را تسریع کنند. در نمونه فوق نیز دقیقا همین اتفاق افتاده است. بیمار مورد نظر با توجه به شرایط بیماری خود سعی کرده در طول دوره درمان وزنش را کاهش دهد و به شرایط آرمانی برسد و به این طریق درمان بیماری را سرعت ببخشد

جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, :: 10:19 ::  نويسنده : عبدولله

قش مادر در سخن آموزی کودک

 

 

 

 

سخن آموزی کودک, نقش مادر در سخن آموزی کودک

 

آموزش زبان مهم است از آن باب که وسیله ای برای بیان اندیشه و احساس ابزاری برای انتقال میراث فرهنگی است. شک نیست چنین وسیله ای هر قدر کاملتر و غنی تر و هر چه اندیشیده تر باشد مهمتر است.

 

و در این جاست که مادر نخستین کسی است که طفل چشم بدو می گشاید و نخستین کلمه را از او فرا می گیرد و طفل در دامان مادر چنین وسیله و ابزار را بدست می آورد و براساس آن به توجیه خود و تشریح مسائل می پردازد .

 

اما در اینجا قبل از این که در مورد نقش مادر در سخن آموزی کودک بپردازیم، بحث کوتاهی در مورد مراحل سخنگویی و زمان آن بپردازیم. کودک به آسانی نمی آموزد که چگونه سخن گوید بلکه باید جریانی پیچیده و طولانی را طی کند . اکثر تحقیقات در این باره نشان می دهد که کودک بین ۱۲ تا ۱۴ ماهگی اولین لغت را به زبان می آورد و به این ترتیب باید در طی ۱۲ تا ۱۴ ماه اول زندگی برای فهماندن غرض خود از شیوة تفهیم و تفهم پیش از تکلم استفاده کند.

 

● شیــــــــــوه های پیش از تکلـــــم :

 

کودک پیش از تکلم از سه شیوه برای فهماندن غرض و منظور خود استفاده میکند. این شیوه ها عبارتند از: گریه و فریاد، ادای صداهای نامشخص و اشارات.( مهمترین قسمت همان شیوه دوم است زیرا پس از چندی بصورت صداهای مشخص و بامعنا یعنی لغات در می آید.)

 

۱ گــــریه و فـــــــــریاد :

 

در روزهای نخست زندگی بیشتر صداهایی که از کودک شنیده می شود به صورت گریه و فریاد است. در طی هفته اول گریه در فواصل نامنظمی ظاهرمی شود. نوزاد بدون هیچ گونه علت ظاهری گریه می کند. اما یک مرتبه گریه یا خود به خود و یا در نتیجه توجه مادر قطع می شود.

 

۲ صــــــــدهای غیــــــــــر مشخص :

 

در ماههای اول زندگی علاوه بر گریه صداهای نامشخص دیگری شنیده میشود این صداها را نیاموخته است بلکه بخودی خود آنها را ظاهر میسازد و چه خوبست بدانیم که این صداها عمومیت دارند و در تمام اقوام و ملل و نژادها دیده میشوند بطوریکه حتی کودکان کر نیز اینگونه صداها را نشان میدهند. کودک اغلب هنگامی که تنهاست و افراد دیگری نیست که او را مشغول کنند به ایجاد این صداها می پردازند. شنیدن صدای کودک برای خود او لذت بخش است و به همین سبب است که اغلب با شنیدن صدای خود تبسم می کند و گاهی نیز می خندد. کودکان ناشنوا نیز در ابتدا مانند کودکان سالم این گونه صداها را ایجاد می کنند ولی چون صدای خود را نمی شنوند تا از آن لذت ببرند پس از چندی دست از ایجاد صدا بر می دارند.

 

۳ اشـــــــــــــــاره :

 

در ابتدا کودک به موازات اشاره، صداهایی نیز ایجاد می کند و می خواهد با کمک این دو منظور خود را برای دیگران آشکار سازد ولی رفته رفته پی می برد که تنها با اشاره نیز می توان منظور خود را آشکار ساخت ولی اگر اشاره وی فهمیده نشود او از گریه برای فهماندن غرض خود کمک می گیرد. اما در مورد زمان سخن گویی باید بگوییم که بسیاری از کودکان طبیعتاً بین ۱۲ و ۱۸ ماهگی برای تکلم آماده می شوند و چنانچه کودک در این دورة آمادگی زبان باز نکند ممکن است از نظر عاطفی برای وی اختلالاتی دست دهد زیرا نمی تواند خواسته ها و احساسات خود را بیان کند. و در آموزش زبان سن ۱ ۳ سالگی بسیار مهم است از آن بابت که این سن دوره تقلید از بزرگسالان است و آنچه را که آنها بگویند او ادایش را در می آورد . از آنجا که مادر بیش از افراد دیگر با کودک در ارتباط است. بنابراین نقش مادر در آموزش زبان به کودک را نباید نادیده گرفت.

 

مادر در آموزش زبان باید نکاتی را مورد نظر داشته باشد که اهم آنها عبارتند از :

 

۱ بیان کلمات از ساده به مشکل باشد، از کلمات یک هجایی شروع کند تا بتدریج بتوان کلمات چند هجایی را به او آموخت.

 

۲ با کودک با زبان ساده و قابل فهم حرف بزند نه با زبان علمی غلیظ . البته این امر مانع آن نیست که مادر درست و صحیح حرف بزند.

 

۳ از کلماتی استفاده کند که بیشتر مورد نیاز کودکند.

 

۴ بیان عبارات سریع نباشد که انتقالش به ذهن کودک با دشواری هایی همراه است .

 

۵ عبارات طولانی به کار نبرد .

 

۶ در حین صحبت اگر کودک دچار خطائی شد با فرمی آن را اصلاح کند .و کودک را تنبیه و تمسخر نکند .

 

۷ اصلاح تلفظ باید از زمانی شروع شود که کودک صداهای حروف را از هم تشخیص میدهد .

۸ هرگز کلمه ای را به حساب این که از آن خوشش می آید غلط تلفظ نکنیم .

 

۹ در آموزش یک اسم نام اصلی و صحیح را بکار ببریم به عنوان مثال کلمه گوسفند را برای گوسفند به کار ببریم نه کلمه بع بعی را .

 

اما مـــــــادران برای آموزش زبان از چه روشهایی می توانند استفاده کنند :

 

۱ بازی با حروف و در آوردن صدای آن از طریق بازی و یا بیان داستان .

 

۲ آموزش شعر، سروده های ساده که الفاظ را قالبی به کودک منتقل می کند در این امر آثار مفیدی دارند.

 

۳ در آموزش زبان کودک را باید تشویق کرد و هرگز نباید گذاشت که احساس عدم لیاقت کند .

 

۴ خودداری از عیب جوئیهای خشن، تنبیه، تمسخر در صورت اشتباهات تلفظی و دستوری.

 

۵ ایجاد انگیزه برای صحبت کردن کودک از طریق بی توجهی به شیوه های دیگر تفهیم و تفهم از جمله گریه و فریاد و یا اشاره.

منبع:مجله اینترنتی برترین ها 

جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, :: 9:47 ::  نويسنده : عبدولله

راز طول عمر 100ساله‌ها/ خوش‌بینها بیشتر عمر می‌کنند

 

راز طول عمر 100ساله‌ها/ خوش‌بینها بیشتر عمر می‌کنند

تحقیقات جدید محققان راز زندگی 100 ساله را فاش کرده است، نتایج این تحقیقات نشان می‌دهد که هرچه اجتماعی تر و خوش بین‌تر باشید بیشتر زندگی می‌کنید.

به گزارش خبرگزاری مهر، محققان در نتایج تحقیقات جدید خود نشان دادند که ویژگیهای شخصیتی چون اجتماعی بودن، خوش بین بودن، آسان گرفتن امور زندگی، لذت از خنده و فعال بودن در فعالیتهای مختلف می تواند نقش مهمی در طول عمل داشته باشد.

نیر بارزالی از کالج پزشکی آلبرت انیشتین طی بیانیه ای گفت: وقتی کار کردن با افراد صدساله را آغاز کردم فکر کردم که باید زمان طولانی را در مسیر این تحقیق سپری کنیم چرا که آنها افرادی بدخلق هستند، اما وقتی شخصیتهای 243 نفر از افرادی را که 100 سال سن داشتند را بررسی کردیم به ویژگیهایی رسیدیم که به طور واضح نشان دهنده رویکرد مثبت آنها نسبت به زندگی بود.

این تحقیق بخشی از پروژه طول عمر ژنها در کالج پزشکی آلبرت انیشتین است که دربرگیرنده 500 نفر 95 ساله و پیتر و 700 نفر از فرزندان آنها است.

در این تحقیق ژن این افراد مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شده است که چرا برخی از آنها از طول عمر برخوردارند و برخی دیگر خیر.

تحقیقات پیشین از این جمعیت سایر علل ژنتیکی از طول عمر این افراد را نشان داده است که در آن میان می توان به مکانیسمهای ترمیم سلولی اشاره کرد. تحقیق دیگری به این نتیجه رسیده است که صدساله ها الزاما از نظر عادات بهداشتی با سایرین تفاوتی ندارد.

این درحالی است که تحقیقات جدید نشان می دهد سطح خجالتی بودن افراد یا رویکردهای باز آنها به تجربیات تازه از مکانیسمهای ژنتیکی نشأت می گیرد که از سوی دیگر بر میزان سلامتی آنها نیز تأثیر گذار است.

از این رو، نیر بارزالی و همکاران وی سنجش کوتاهی از شخصیت این افراد داشتند و در این میان 243 نفر از صدساله ها را بررسی کردند، گروهی که متوسط سن آنها 97.6 سال بود و 75 درصد آنها را زنان تشکیل داده بودند.

نیر بارزالی درباره این گروه گفت: اکثر آنها افرادی اجتماعی، خوش بین و آسان گیر هستند، آنها خنده را بخش مهم زندگی می دانند و سهم مهمی در شبکه های اجتماعی دارند. آنها احساسات خود را آزادانه بیان می کنند.

علاوه بر این موارد در تحقیقی از گروه صدساله ها مشخص شد که این افراد شخصیت عصبی ندارند و در مقایسه با سایر گروه ها بسیار باوجدان و وظیفه شناس هستند.

براساس گزارش دیسکاوری، بارزالی تصریح کرد: برخی از شواهد نشان می دهد که شخصیت می تواند بین سن 70 تا 100 سالگی تغییر کند، بنابراین ما نمی دانیم که آیا صدساله هایی که در این تحقیق شرکت کردند در تمام دوران زندگی خود چنین شخصیتی داشته اند یا نه اما نتایج همچنین نشان می دهد ابعاد ژنتیکی شخصیت می تواند نقش مهمی در داشتن طول عمر استثنائی و سلامتی داشته باشد.

نتایج این تحقیق در ماه جاری میلادی در مجله ایجینگ منتشر شد./مهر

جمعه 12 خرداد 1391برچسب:, :: 9:46 ::  نويسنده : عبدولله

عشـق در یـک نگـاه شکـل نمـی گـیـرد

  عکس های جذاب و دیدنی های امروز ارسال برای دوستان

عشـق در یـک نگـاه شکـل نمـی گـیـرد

تقریبا همه جوان ها دلشان می خواهد عشقی را تجربه کنند که هیچ گاه درگیر روزمرگی، تکرار و نابودی نشود. بسیاری از افراد می گویند تا عاشق کسی نشوم با او ازدواج نمی کنم چون دلم نمی خواهد دچار روزمرگی شوم...

اما آیا می شود به این عشق آرمانی رسید؟ این پرسشی است به نظر ساده اما مهم که با دکتر بدری?سادات بهرامی در مورد آن به گفت وگو نشسته ایم.

▪ آیا برای یک ازدواج موفق باید حتما عاشق شد؟

الزاما نه، چون خیلی ها فقط تصور می کنند عاشقند. اگر دو نفر به محض اینکه حس کردند عاشق هم شدند تصمیم به ازدواج بگیرند و از هیچ مشاوره ای استفاده نکنند به احتمال زیاد شکست خواهند خورد. چون عشق، راهی برای تجزیه و تحلیل عقل باقی نخواهد گذاشت


اما افرادی که با توجه به اصول عقلی و منطقی و تناسب هایی که با هم دارند، تصمیم به ازدواج می گیرند پس از شروع زندگی، عشق و علاقه بین آنها ایجاد می شود و این علاقه چون بر پایه شناخت حاصل شده، ماندنی است.

▪ آیا عشقی که در گذر زمان سرد نشود وجود دارد؟

بله، اگر دو نفر به رشد کاملی رسیده باشند و تجربه عشق به خود و رضایت مندی از شرایط زندگی را داشته باشند و به مرور زمان، کششی را نسبت به هم پیدا کنند به عشقی پاک و ماندگار می رسند.


عشق اگر واقعی باشد از هر نوع آن هرگز تمام شدنی نیست اما شرط عاشقی، دوست داشتن خودمان است که اگر وجود نداشته باشد، قطعا نمی توان دیگری را دوست داشت.

▪ اصولا می شود عشق را تعریف کرد؟

بله، عشق در روان شناسی یک تعریف قابل قبول دارد؛ احساس هیجانی نسبت به معشوق که توام با درد و رنج است و با وصال او به آرامش می رسد.


 اولین عشقی که همه تجربه کرده ایم عشق مادر است که در این عشق، یک سوی رابطه بی دریغ و بدون قید و شرط به دیگری ابراز علاقه می کند و در قبال این عشق، فقط یک چیز می خواهد و آن اینکه او را تحت کنترل خود قرار دهد.


برای ازدواج نباید نسبت به همسر این نوع عشق را داشت چون دوام نخواهد داشت زیرا انسان نمی تواند تا ابد مانند یک رودخانه جاری و یک طرفه عشق بورزد، بدون اینکه پاسخی دریافت کند و در عین حال، طرف مقابل هم نمی تواند تا ابد همه سلیقه ها و انتخاب های زندگی اش را به دیگری بسپارد.


بین بعضی ها عشق پدرانه وجود دارد. عشق پدر عشقی با قید و شرط است. پدر می گوید به شرطی که انتظارهای مرا برآورده کنی، دوستت دارم. در میان بزرگسالان نیز این عشق وجود دارد اما در گذر سال های زندگی یک نفر نمی تواند همیشه قیمت محبت شما را بپردازد و انتظارات تان را برآورده کند.


پس این نوع هم به درد زندگی نمی خورد. نوع دیگر هم عشق کودکانه است. بچه ها هر کسی که دوستشان داشته باشد، دوست دارند و تنها شرط دوست داشتن شان این است. این عشق را هم در میان بزرگسالان می بینیم که این عشق نیز در گذر زمان از بین می رود.

▪ پس مدل عشق واقعی چطور است و روش تشخیص اش چگونه است؟

این عشق ویژگی هایی دارد؛ نشانه آن احترام است. عشق واقعی آن است که طرف مقابل را همان طور که هست، با همه تفاوت هایی که با ما دارد دوست داشته باشیم. عامل بعدی این است که برای رشد یکدیگر دلسوزانه بکوشیم. مشخصه سوم دانایی است.


باید استعدادهای یکدیگر را بشناسیم و باعث تعالی هم شویم. چهارم احساس مسوولیت است یعنی تلاش کنیم طرف مقابل در زندگی حس خوشایندی داشته باشد.


 عشق واقعی مفهومی تعالی بخش است که فقط بین دو انسان رشدیافته صورت می گیرد. پس شامل افرادی نمی شود که برای یافتن راهی که خلاء آنها را پر کند، عاشق می شوند.


 اگر این عشق پاک میان دو نفر ایجاد شود که تناسب های لازم ازدواج را دارند، بسیار مطلوب است و به درجه های بالایی از خودشکوفایی و دگرشکوفایی می رسند. چون دو انسان رشدیافته می توانند به تعالی هم کمک کنند.

▪ یعنی این عشق کمرنگ و تکراری نمی شود؟

اگر می بینیم و می شنویم که بعد از مدتی عشق سوزان آغازین کمرنگ می شود قطعا به این معنی است که عشق آنها واقعی نبوده.

▪ اینکه می گویند عشق در یک لحظه ایجاد می شود درست است؟

نه، اصولا پدیدارشدن عشق، نیازمند زمان است و عشق واقعی به تدریج و با شناخت بیشتر حاصل می شود. آنچه در یک آن و یک نگاه حاصل می شود، تحریک جنسی و هوس است که با وصل به معشوق پایان می یابد.

▪ انسان ها بر چه اساسی عاشق می شوند؟

علاقه انسان ها به هم ریشه های متعددی دارد و تک متغیری نیست. گاهی افراد به دلیل تفاوت هایشان جذب هم می شوند، مثلا فردی که خودش کم حرف است جذب فردی می شود که اتفاقا خوش زبان و مجلس گرم کن است.

بعضی ها به دلیل تشابه ها عاشق یکدیگر می شوند یعنی می گوید فلانی کاملا مثل خودم است و انگار سال هاست می شناسمش و در نهایت نوع دیگر جاذبه بر اساس ویژگی های پاتولوژیک است. افرادی که اختلال های روانی مکمل دارند مجذوب هم می شوند.


 برای مثال، خانمی با اختلال شخصیت هیستریونیک نیازمند توجه و تعریف و دیده شدن است و با مردی با اختلال شخصیت وابسته یا شخصیت مرزی، عاشق هم می شوند.


 بین مراجعان من عشاق زیادی بوده اند که پس از درمان اختلال های شخصیتی شان با تعجب می گفتند: «واقعا من عاشق او بودم؟» توصیه من این است که افراد پیش از ازدواج حتما تحت مشاوره قرار بگیرند تا از سلامت روان هم اطلاع پیدا کنند.
 
 
  
 
 
منبع:روزنامه سلامت

پيوندها